آموزش مهارت‌ها
مفهوم مهندسی ارزش (VE) (Value Engineering) در مدیریت پروژه‌های احداث (مهندسی، ساخت و ساز و احداث شماره‌ی 5)
شنبه، 13 بهمن 1403

مفهوم مهندسی ارزش (VE) (Value Engineering) در مدیریت پروژه‌های احداث (مهندسی، ساخت و ساز و احداث شماره‌ی 5)

مهندسی ارزش در مدیریت پروژه‌های احداث، یک رویکرد سیستماتیک و ساختاریافته در زمینه‌ی پروژه‌های ساختمانی است که با هدف تجزیه و تحلیل عملکردها (Functions) برای دستیابی به تعادل بهینه بین زمان (Time)، هزینه (Cost) و کیفیت (Quality) انجام می‌شود.
مفهوم مهندسی ارزش (VE) (Value Engineering) در مدیریت پروژه‌های احداث
مهندسی ارزش در مدیریت پروژه‌های احداث، یک رویکرد سیستماتیک و ساختاریافته در زمینه‌ی پروژه‌های ساختمانی است که با هدف تجزیه و تحلیل عملکردها (Functions) برای دستیابی به تعادل بهینه بین زمان (Time)، هزینه (Cost) و کیفیت (Quality) انجام می‌شود.

پروفسور دکتر هاف نیدار ا. ران
(Prof. Dr. Ir. Hafnidar A. Ran)
مترجم: محمد ابراهیم علیمردانی
شرکت فراسازه دج کاوان

مقدمه
مفهوم مهندسی ارزش در مدیریت پروژه‌های احداث، یک رویکرد سیستماتیک و ساختاریافته در زمینه‌ی پروژه‌های ساختمانی است که با هدف تجزیه و تحلیل عملکردها (Functions) برای دستیابی به تعادل بهینه بین زمان (Time)، هزینه (Cost) و کیفیت (Quality) انجام می‌شود.
برنامه‌ی کاری مهندسی ارزش شامل چندین مرحله می‌شود:
  • جمع‌اوری اطلاعات (Information Gathering)
  • ایده‌پردازی خلاقانه (Creative Iideation)
  • ارزشیابی دقیق (Meticulous Evaluation)
  • رشد یکپارچه (Iterative Development)
  • تصمیم‌گیری قاطع (Decisive Decision-Making)
  • توصیه‌های قطعی (Conclusive Recommendations).
مجموعه‌ای از موردکاوی‌های متقاعد‌کننده، این روایت را غنی‌تر بیان می‌کند و بینش‌هایی از دنیای واقعی در مورد تأثیر تحول‌افرین مهندسی ارزش در پروژه‌های احداث ارائه می‌دهد. این موردکاوی‌ها بر انطعاف‌پذیری و کارایی مهندسی ارزش در بستر‌های مختلف احداث تأکید می‌کند و در نتیجه موجب تشدید موقعیت آن به‌عنوان ابزاری قدرتمند برای افزایش ارزش پروژه (Project Value) و رضایت ذینفعان (Stakeholder Satisfaction) می‌شود.
این مفهوم مهندسی ارزش برای دانشگاهیان و متخصصان در مدیریت احداث در اندونزی بسیار آشنا است. این امر نشان‌دهنده‌ی کاربرد عملی مبانی مهندسی ارزش در بسترهای مختلف احداث است و استفاده‌ی نادرست از مفاهیم مهندسی ارزش را در کشور برجسته می‌کند. با ارائه‌ی بینش جامع و راهنمای عملی، این کار با هدف پُر کردن شکاف و کمک به اطلاعات ارزشمند برای بهبود شیوه‌های مدیریت پروژه‌های احداث در اندونزی با تأکید بر اهمیت دستیابی به امور صحیح (Efficiency) و صحت امور (Effectiveness) در پروژه‌های احداث از طریق مزایای بالقوه‌ی اجرای مهندسی ارزش انجام می‌شود.
مبانی مهندسی ارزش
تعریف مهندسی ارزش
مهندسی ارزش بنابر نظر مایلز (Miles)، رویکردی سازماندهی شده و خلاقانه در شناسایی هزینه‌های غیرضروری به‌شمار می‌رود [مایلز (Miles)، 1972]. هزینه‌های غیرضروری عبارت است از: هزینه‌هایی که صرف کیفیت (Quality)، کاربرد (Utility) و عملکرد مناسب (Proper Performance) و ویژگی‌های مورد نیاز (Required Characteristics) نمی‌شود.
مهندسی ارزش بنابر نظر زیمرمَن (Zimmerman) و هارت (Hart)، رویکردی خلاقانه و سیستماتیک جهت کاهش یا حذف هزینه‌های غیرضروری به‌شمار می‌رود.
تعریف کامل ارائه شده توسط این محققان عبارت است از:
  • الف - مفهومی سیستم‌گرا (Oriented System)
    مهندسی ارزش، مفهومی سیستمی است که با استفاده از برنامه‌‌ریزی شغلی (Job Plan) به شناسایی و حذف هزینه‌های غیرضروری می‌پردازد.
  • ب - رویکرد تیمی و چندوجهی (Multidiscipline Team Approach)
    مهندسی ارزش، رویکردی جهت صرفه‌جویی در هزینه‌ها محسوب می‌شود که تمام تیم‌های مرتبط با پروژه متشکل از: کارفرما (Owner)، طراح (Designer)، کارشناس مجرب (Experienced Experts) در هر بخش و مشاور مهندسی ارزش (VE Consultant) را دربرمی‌گیرد.
  • ج - تکنیک ثابت شده‌ی مدیریتی (Proven Management Technique)
    مهندسی ارزش، تکنیکی جهت صرفه‌جویی در هزینه‌ها است که ثابت شده است و تضمین می‌کند که قادر است محصولی با کیفیت و در عین حال با هزینه‌ای نسبتا پایین تولید کند.
  • د - عملکردگرایی (An Oriented Function)
    مهندسی ارزش، تکنیکی است که در جهت عملکردهایی بنا نهاده شده است که برای بررسی هر سیستم یا هر مورد ضرورت دارد تا موجب تولید محصولی باارزش شود.
  • هـ - مبتنی بر هزینه‌ی چرخه‌ی عمر (Life Cycle Cost-Oriented)
    مهندسی ارزش، تکنیکی است که بر بودجه‌ی کلی در فرایند تولید و بهینه‌سازی عملیات پشتیبانی همه‌ی تجهیزات و تسهیلات بنا نهاده شده است.
مهندسی ارزش هم‌چنین به‌صورت ذیل ذکر شده است:
  • الف - بررسی طراحی (A Design Review)
    مهندسی ارزش عبارت است از: یافتن خطاهای طراحی یا محاسبه‌های مجدد در طراحی‌ای است که توسط طراح محاسبه شده است.
  • ب - یک فرایند کاهش هزینه (A Cost-Cutting Process)
    مهندسی ارزش جهت صرفه‌جویی در هزینه‌ها تحقق می‌یابد و این امر بدون این‌که موجب کاهش کیفیت، اعتبار یا ظواهر شود با کاهش قیمت واحد تحقق می‌یابد. تحقق مهندسی ارزش برعهده‌‌ی طراح نیست. از آن‌‌جایی که طراحان از توانایی و زمان کار محدودی برخوردار هستند مقایسه‌ی طرح جایگزین صرفا با تکیه بر شایستگی‌‌‌های آن‌ها غیرممکن به‌‌نظر می‌رسد.
تعریف مهندسی ارزش از منظر سوهارتو (Soeharto) عبارت است از: تلاش سیستماتیک و سازماندهی شده در اعمال تکنیکی شناخته شده متشکل از: شناسایی کارکرد محصولات (Product Function) یا خدمات تأمین‌کننده‌ی کارکرد مورد نیاز (Service Function) همراه با هزینه‌کرد اقتصادی (Economical Cost) [سوهارتو (Soeharto)، 1995].
تعریف مهندسی ارزش از منظر دل‌ایسولا (Dell’Isola) عبارت است از: عملکرد سیستماتیک در به‌دست آوردن حداکثر خروجی از هر هزینه‌ی صرف شده [دل‌ایسولا (Dell’Isola)، 1997]. این امر نیازمند تلاشی خلاقانه در تجزیه و تحلیل کارکرد مورد نظر است و از طریق حذف یا اصلاح هزینه‌های اضافی غیرضروری در فرایند تعیین بودجه (Budgeting Process)، عملیات (Operation) یا اجرا (Implementation)، تعمیر و نگهداری (Maintenance)، جایگزینی تجهیزات (Equipment Replacement) و دیگر موارد و درک بهترین موازنه ‌در کارکرد (The Best Function Balance) در هزینه‌ها، اعتبار (Project Reliability) و عملکرد پروژه (Project Performance) به‌وقوع می‌پیوندد.
تعریف مهندسی ارزش از نظر هامرزلی (Hammersley) عبارت است از: فرایند ایجاد تصمیم‌های تیمی سیستماتیک و ساختاریافته (Systematic and Structural Team Decisions) [هامرزلی (Hammersley)، 2002].
مهندسی ارزش از منظر شن (Shen) و لیو (Liu) عبارت است از: رویکردی سیستماتیک و سازماندهی شده در جهت عملکرد (Function) و تیم‌های چندوجهی (Multidisciplinary Team) [ شن (Shen) و لیو (Liu)، 2007].
تعریف مهندسی ارزش از منظر استانداردهای ارزش بین‌المللی اتحادیه‌ی مهندسان ارزش ایالات متحده‌ی امریکا [The Society of American Value Engineers (SAV)] عبارت است از: کاربرد فرایند سیستماتیک مورد استفاده‌ی تیم‌های چندوجهی جهت بهبود ارزش یک پروژه با استفاده از تجزیه و تحلیل کارکرد (Function Analysis) [استانداردهای ارزش بین‌المللی اتحادیه‌ی مهندسان ارزش ایالات متحده‌ی امریکا ]The Society of American Value Engineers (SAV)[، 2007].
تعریف مهندسی ارزش از منظر براوی (Berawi) عبارت است از رویکردی تیمی در اِعمال موارد ذیل:
  • اِعمال کارکردمحوری (Function-Oriented)
  • تحقق سیستماتیک تجزیه و تحلیل (Systematic Analyzing)
    در بهبود ارزش در طراحی:
    • تسهیلات و تجهیزات محصول
    • سیستم
    • خدمات [براوی (Berawi)، 2014].
مهندسی ارزش، روشی خوب در حل مشکلات (Problem-Solving) و کاستن هزینه‌ها (Cost Reduction) و در عین حال بهبود عملکرد (Performance Improvement) و الزامات کیفیت (Quality Requirements) محسوب می‌شود.
مهندسی ارزش از منظر چاندرا (Chandra) عبارت است از: تلاش سازماندهی شده و تحقق تجزیه و تحلیل مشکلات موجود در جهت کسب کارکردهای مورد نیاز (Required Functions) با استفاده از به‌حداقل رساندن هزینه‌ها [چاندرا (Chandra)، 2014].
بدین‌ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که مهندسی ارزش عبارت است از: مفهومی سیستماتیک و ساختاریافته جهت تجزیه و تحلیل کارکرد یافتن بهترین ارزش‌ها در پروژه‌های احداث برای کاستن یا حذف هزینه‌های غیرضروری.
تاریخچه‌ی مهندسی ارزش
مهندسی ارزش اولین‌بار در آغاز جنگ جهانی دوم در سال‌های 1318 الی 1324 شمسی (1939 الی 1945 میلادی) مطرح شد تا مقادیر بسیار تجهیزات جنگی را تأمین کند. جنگ دارای تأثیر بسیار زیادی بر کارکنان، مواد و مصالح و قطعات یدکی بود. یکی از مواردی که بسیار تقاضا می‌شد عبارت بود از: بهبود تجهیزات فلزی ... آن‌هم در حالی که عرضه‌ی آن از محدودیت برخوردار شده بود. محققانی به‌نام‌های مایلز (Lawrence Delos Miles) و ارلیچر (Harry Erlicher) بحث تجزیه و تحلیل کارکرد (Function Analysis) را مطرح کردند تا به موارد جایگزین با عملکرد مشابه و حتی بهتر و در عین حال با هزینه‌ای کم‌تر دست یابند. این تکنیک می‌توانست منجر به کاهش هزینه‌ها، بهبود محصول و حتی هر دو دستاورد شود [استانداردهای ارزش بین‌المللی اتحادیه‌ی مهندسان ارزش ایالات متحده‌ی امریکا ]The Society of American Value Engineers (SAV)[، 2007]. مهندسی ارزش توسط ارتش ایالات متحده‌ی امریکا در جنگ کره بهبود یافت و تجزیه و تحلیل ارزش (Value Analysis) نامیده شد. این تکنیک اولین‌بار توسط دفتر کشتیرانی نیروی دریایی ایالات متحده [(The American Bureau of Shipping (ABS)] اجرا شد. در اولین سال اجرای این برنامه در هزینه‌‌ها 18 میلیون دلار (حدود 80 میلیارد تومان) صرفه‌جویی شد. موفقیت در اجرای این برنامه در اثر استفاده از محصولات مشابه تحقق یافت و به صرفه‌جویی قابل‌توجهی در هزینه‌های نیروی هوایی و واحد توپخانه‌ی ارتش ایالات متحده‌ی امریکا به‌ترتیب در سال‌های 1324 و 1335 شمسی (1955 و 1956 میلادی) منجر شد.
در سال 1338 شمسی (1959 میلادی)، وزارت دفاع ایالات متحده‌ی امریکا [The United States Secretary of Defense (SecDef)] تصمیم گرفت با پشتیبانی از برنامه‌های مهندسی ارزش، هزینه‌ها را کاهش دهد؛ این امر با اعمال مبانی ذیل تحقق یافت:
  • الف - تنها مواد ضروری را خریداری کند.
  • ب - خریدها در پایین‌ترین قیمت انجام شود.
  • ج - با حذف استانداردسازی‌های غیرضروری و ادغام فعالیت‌ها، هزینه‌ها را بکاهد.
بدین‌ترتیب نتیجه‌ی اِعمال مهندسی ارزش آن بود که هزینه‌های غیرضروری کاهش یافت و در بودجه صرفه‌جویی شد.
مهندسی ارزش در دهه‌ی 1340 شمسی (دهه‌ی 1960 میلادی) در امریکا و اروپا به‌شدت گسترش یافت. این برنامه در انگلستان در سال 1340 شمسی (1961 میلادی) توسط سازمان دانلوپ (Dunlop) آغاز شد و در سال 1342 شمسی (1963 میلادی) بسیاری از سازمان‌ها، مهندسی ارزش را اجرا کردند. اشتیاق به اِعمال مهندسی ارزش با اقدام‌های ذیل فزونی یافت:
  • تأسیس انجمن‌های آموزش مهارت‌ها (Training Institutions) در ایالات متحده‌ی امریکا توسط مایلز (Lawrence Delos Miles)
  • ایجاد شرکت با مسؤولیت محدود با عنوان: «شرکت مهندسی ارزش» (Value Engineering Ltd.) در سال 1341 شمسی (1962 میلادی).
بدین‌ترتیب مشارکت‌ها و مسؤولیت‌پذیری‌ها در انتشار و توسعه‌ی مهندسی ارزش شکل دیگری پیدا کرد [کروم (Crum)، 1971].
مهندسی ارزش در بخش احداث در سال 1342 شمسی (1963 میلادی) توسط وزارت دفاع ایالات متحده‌ی امریکا شکل گرفت. زمانی که مک‌نامارا (Robert Strange McNamara)، وزیر دفاع ایالات متحده‌ی امریکا در سال 1341 شمسی (1964 میلادی) کاهش هزینه‌ها را ترویج کرد فواید مهندسی ارزش در آن وزارتخانه شناخته شد و تلاشی در جهت گسترش دامنه‌ی مدیریت در این امر به‌شمار می‌رفت.
دپارتمان خدمات ساختمان‌های عمومی (The Department of Public Building Services) به‌شکل گسترده‌ای به توسعه‌ی مهندسی ارزش پرداخت و در سال 1351 شمسی (1972 میلادی) آن را در خدمات مدیریت احداث به‌کار برد. در سال 1354 شمسی (1975 میلادی)، سازمان حفاظت محیط‌زیست ایالات متحده‌ی امریکا [The Environmental Protection Agency (EPA)] به اِعمال مهندسی ارزش نیاز یافت و پس از آن بود که مهندسی ارزش در کشورهای دیگر تحقق پیدا کرد.
مهندسی ارزش در سال 1365 شمسی (1986 میلادی) در اندونزی زمانی مطرح شد که برنامه‌ی صحت و کارایی امور (Efficiency Program) در بودجه‌بندی توسط دولت مطرح شد.

تاریخچه‌ی مهندسی ارزش در ایران
اگر بخواهیم از تاریخچه‌ی مهندسی ارزش در ایران سخن به‌میان آوریم می‌توانیم به موارد ذیل اشاره کنیم:
سال 1379
17 فروردین 1379 شمسی
  • توصیه به اعمال مهندسی ارزش در بند ج ماده‌ی 61 قانون برنامه‌ی سوم توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور
24 فروردین 1379 شمسی
  • ابلاغ دستورالعمل «ارجاع کار و انعقاد قرارداد با واحدهای خدمات مهندسی ارزش» (نشریه‌ی 32918) توسط سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور
  • برگزاری «نخستين همايش راهبردي مهندسي ارزش در طرح‌هاي عمراني»، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور
  • برگزاری «دومين همايش مهندسي ارزش طرح‌هاي عمراني»، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور
سال 1380
17 اردیبهشت
  • برگزاری اولین همایش مهندسی ارزش در صنعت نفت
  • تشکیل کمیته‌ی مهندسی ارزش، وزارت راه و ترابری
2 دی
  • برگزاری «نخستین سمینار ملی مهندسی ارزش»، دانشگاه صنعتی امیرکبیر
سال 1381
11 اردیبهشت
  • اعطای مجوز فعالیت انجمن مهندسی ارزش ایران از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به هیأت مؤسس انجمن
28 مهر
  • ابلاغ دستورالعمل ارجاع کار و انتخاب واحدهای مهندسی ارزش و شرح خدمات آن در طرح‌های صنعت نفت توسط وزارت نفت
سال 1382
6 خرداد
  • تأسيس انجمن مهندسی ارزش ایران
سال 1383
15 تیر
  • شروع طرح پیاده‌سازی مهندسی ارزش در وزارت راه و ترابری (ماورا)
11 شهریور
  • تأکید مجدد بر لزوم اعمال مهندسی ارزش در بند ج ماده‌ی 31 قانون برنامه‌ی چهارم توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور
16 دی
  • ابلاغ «دستورالعمل تهیه، ارائه و بررسی پیشنهادهای تغییر به‌روش مهندسی ارزش» (نشریه‌ی 290)، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور
سال 1384
29 تیر
  • برگزاری «اولین همایش مهندسی ارزش در حمل و نقل کشور»، وزارت راه و ترابری
2 الی 3 آذر
  • برگزاری «دومین کنفرانس ملی مهندسی ارزش»، دانشگاه علم و صنعت ایران
14 اسفند
  • ابلاغ دستورالعمل جدید مهندسی ارزش با نام «مجموعه‌ی دستورالعمل‌های مطالعات مهندسی ارزش در دوره‌ی پیش از عملیات اجرا و ساخت» توسط سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور
سال 1385
31 تیر
  • ورود درس سه واحدی «مهندسی ارزش» به‌عنوان درسی تخصصی در سرفصل دروس مقطع دکتری رشته‌ی مهندسی و مدیریت ساخت دانشگاه‌های سراسر کشور از سوی دفتر گسترش و برنامه‌ریزی آموزش‌عالی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
30 مهر
  • الزام به اعمال مهندسی ارزش در کلیه‌ی‌ پروژه‌های تملک دارایی و سرمایه‌ای بیش از یکصد میلیارد ریال در بند «ص» تبصره‌ی 20 قانون بودجه‌ی سال 1386
9 دی
  • ورود درس سه واحدی «مهندسی ارزش» به‌عنوان درسی اختیاری در سرفصل دروس مقطع کارشناسی رشته‌ی مهندسی مدیریت پروژه دانشگاه‌های پیام ‌نور سراسر کشور از سوی دفتر گسترش و برنامه‌ریزی آموزش‌عالی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
سال 1386
  • تدوین نظام‌نامه‌ی مطالعات مهندسی ارزش صنعت برق توسط هسته‌ی مرکزی مهندسی ارزش شركت مادرتخصصي مديريت توليد، انتقال و توزيع نيروي برق ايران (توانير)
اول فروردین
  • تدوین نظام‌نامه‌ی مطالعات مهندسی ارزش صنعت برق توسط هسته‌ی مرکزی مهندسی ارزش شركت مادرتخصصي مديريت توليد، انتقال و توزيع نيروي برق ايران (توانير)
27 آبان
  • تدوین سند راهبردی مهندسی ارزش وزارت راه و ترابری
24 بهمن
  • افتتاح طرح جامع فرهنگ‌سازي مهندسي ارزش شهرداري تهران با نام «فراشهر»
سال 1387
6 مهر
  • برگزاری «کنفرانس ملی مهندسی ارزش در صنعت ساختمان»، دانشگاه علامه طباطبایی
6 آبان
  • برگزاری «سومین کنفرانس ملی مهندسی ارزش»، دانشگاه تهران
16 دی
  • اصلاحیه‌ی دستورالعمل‌های مطالعات مهندسی ارزش در دوره‌ی پیش از عملیات اجرا و ساخت توسط معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست‌جمهوری و الزام بر انجام مطالعات مهندسی ارزش بر روی پروژه‌های بالای یکصد میلیارد ریال
سال 1389
16 مرداد
  • تأسيس «انجمن مهندسی ارزش حمل و نقل» با مجوز اداره‌ی ‌کل سازمان‌های مردم‌نهاد وزارت کشور
26 آبان
  • راه‌اندازی پایگاه الکترونیکی مرجع دانش مهندسی ارزش ایران با آدرس ذیل:
21 دی
  • برگزاری «چهارمین همایش ملی مهندسی ارزش»، دانشگاه علم و صنعت
30 دی
  • الزام دولت بر اعمال «مهندسی ارزش» در بند ج ماده‌ی 214 قانون برنامه‌ی پنجم توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور از ابتداي سال دوم برنامه (مرجع دانش مهندسی ارزش ایران، بی.تا).

اعمال مهندسی ارزش در «پروژه‌ی پل روگذر کاوانگ» (The Cawang Flyover Road Project) منجر به میلیاردها روپیه صرفه‌جویی شد [رامیاجی (Ramiadji)، 1996 و آنتورو (Untoro)، 2009].
دولت استرالیا در آغاز 1370 شمسی (1990 میلادی) هم توجه و پشتیبانی جدی‌ای نسبت به «مهندسی ارزش» در صنعت احداث مبذول داشت [دادو (Daddow) و اسکیت‌مور (Skitmore)، 2003].
دولت اندونزی در جهت پشتیانی از کاربرد «مهندسی ارزش» به تدوین مقررات وزارت کار عمومی (Public Work Minister Regulation) به‌شماره‌ی 45/PRT/M/2007 و دستورالعمل‌های فنی احداث ملی ساختمان (Technical Guidelines for National Building Construction) مبادرت ورزید.
کاربردهای «مهندسی ارزش» در صنعت احداث اندونزی، توسعه‌ی فوق‌العاده‌ای نداشته است [براوی (Berawi)، 2014].
دلایل کاربرد مهندسی ارزش
محدودیت‌ها در زمینه‌ی مواد و مصالح، هزینه‌ها یا منابع کارگری مانعی در مسیر تداوم پروژه‌ها (Project Continuity) به‌حساب می‌آید. محدودیت‌های منابع بر مراحلی تأثیرگذار است که پیش‌بینی می‌شود تداوم پروژه را به‌همراه دارد.
مهندسی ارزش یکی از جایگزین‌هایی است که تداوم پروژه را تضمین می‌کند. از موارد ذیل به‌عنوان دلایل ضرورت مفهوم مهندسی ارزش در پروژه‌های احداث می‌توان نام برد:
  • الف - بهبود منابع احداث (Construction Resources) از سالی به سالی دیگر
  • ب - محدودیت‌ها در هزینه‌های احداث پروژه
  • ج - زمان و هزینه‌ی بی‌نتیجه (Inefficicent) و غیرمؤثر (Ineffective)‌ بر پروژه‌های احداث
  • د - بازنگری بیش از حد در طراحی (Excessive Design Revision)
  • هـ - فراهم بودن مواد و مصالح بسیار
  • و - پیشرفت در فناوری‌‌
  • ز - توجه کم‌ به ارزش احداث
  • ح - فراز و نشیب یا نوسان نرخ سود یا بهره‌های بانکی (Fluctuating Bank Interest Rate)
  • ط - بهبود نرخ تورم سالانه (Annual Inflation Rate)
  • ی - تحقق امکانات و تجهیزات لازم براساس هزینه‌های موجود.
دل‌ایسولا (Dell’Isola) معتقد است هفت عامل مهم نظیر موارد ذیل وجود دارد که بر الزامات مهندسی ارزش تأثیرگذار است:
  • الف - هزینه‌های غیرضروری بسیار (Excessive Cost)
  • ب - بازبینی در ویژگی‌ها (Specification Review)
  • ج - طراحی مجدد هزینه‌ها (Redesign Cost)
  • د - پیشرفت‌ها در فناوری‌ها (Technology Advance)
  • هـ - طراحی ضعیف یا بد (Poor/Bad Design)
  • و - کاربران یا کارمندان (ورودی‌های کاربران یا کارمندان) (User input)
  • ز - تغییر در الزامات کاربران یا کارمندان (User Requirements Change).

الف - تغییر در نیازهای کاربران یا کارمندان = 12 درصد
ب - هزینه‌های غیرضروری بسیار (Excessive Cost) = 22 درصد
ج - بازنگری در ویژگی‌ها (Specification Review) = 18 درصد
د - طراحی مجدد هزینه‌ها (Redesign Cost) = 15 درصد
هـ - پیشرفت‌ها در فناوری‌ها (Technology Advance) = 23 درصد
و - طراحی ضعیف یا بد (Poor/Bad Design) = 4 درصد
ز - کاربران یا کارمندان (ورودی‌های کاربران یا کارمندان) (User input) = 6 درصد
شکل 1 - هفت عامل مهم تأثیرگذار بر الزامات مهندسی ارزش [دل‌ایسولا (Dell’Isola)، 1997].
در شکل 1، هزینه‌های غیرضروری به‌میزان بسیار (Excessive Cost) به 22 درصد رسیده است که برمی‌گردد به موقعیت‌هایی (Situations) که در آن، پروژه هزینه‌های نامطلوبی را به‌همراه خود داشته است؛ به‌گونه‌ای که بودجه‌ی آن فراتر از بودجه‌ی اختصاص داده شده (Allocated Budget) بوده است. هم‌چنین بازنگری ویژگی‌ها به 18 درصد می‌رسد که دربرگیرنده‌ی آزمون‌های مهم (Critical Examination) و پتانسیل بازنگری (Potential Revision) در ویژگی‌های پروژه در جهت هم‌راستا کردن اهداف طولانی‌مدت پروژه (Project Goals) و بهینه‌سازی کاربرد منابع (Optimize Resource Utilization) است. هم‌چنین طراحی مجدد هزینه‌ها (Redesign Cost) به 15 درصد می‌رسد که بیانگر هزینه‌های مورد نیاز برای بازنگری در پروژه‌ها است به‌گونه‌ای که موجب بهبود کارکرد (Functionality)، صحت امور (Efficiency) و مقرون به‌صرفه بودن هزینه‌ها (Cost-Efectiveness) شود. پیشرفت‌ها در فناوری‌ها (Technology Advance) به 23 درصد می‌رسد که انعکاس‌دهنده‌ی تأثیر پیشرفت‌ها در فناوری‌ها بر الزامات پروژه است به‌گونه‌ای که موجب درامیختن و سازماندهی راه‌حل‌ها و روش‌‌شناسی‌های نواورانه (Innovative Solutions and Methodologies) شود. طراحی ضعیف یا بد (Poor/Bad Design) به مواردی خاص اطلاق می‌شود که نقایص (Flaws) یا رضایت‌بخش نبودن طراحی (Inadequacies) به‌عنوان مانع یا موجب تأخیر در عملکرد پروژه ‌شود و ضرورت پیدا کند مهندسی ارزش وارد شود و موجبات تصحیح و اصلاح نقایص و بالا رفتن کسب نتایج را فراهم آورد. کاربران یا کارمندان (ورودی‌های کاربران یا کارمندان) (User input) به 6 درصد می‌سد که نشان‌دهنده‌ی اهمیت درامیختن و سازماندهی بازخوردهای کاربر یا کارمند نهایی با الزامات در طراحی پروژه و اِعمال فرایندهایی می‌شود که موجبات رضایت (Satisfaction) و عملکرد (Functionality) کاربران یا کارمندان را فراهم می‌آورد.
... و الزامات کاربران یا کارمندان (User Requirements) به 12 درصد می‌رسدکه بیانگر احتمال تحول در نیازهای کاربران یا کارمندان و اولویت‌ها در سرتاسر چرخه‌ی عمر پروژه است و در نتیجه چابکی و مداخله‌ی مهندسی ارزش ضرورت می‌یابد تا فضا را برای الزامات تغییر فراهم آورد.
مهندسی ارزش منحصرا متشکل از قابلیت‌ها و مؤلفه‌های ارزشی نظیر ذیل است که به‌عنوان ارزش‌های تأثیرگذار بر کنترل بودجه و هزینه به‌شمار می‌روند:
  • توانایی طراحی (Design Ability)
  • ساخت‌پذیری (Constructability)
  • توانایی عقد قرارداد (Contract Ability).
این سه مؤلفه ارزشی در کسب و کار در زمینه‌ی ارائه‌ی خدمات احداث این‌گونه درنظر گرفته می‌شوند:
  • توانایی طراحی (Design Ability)
    با ارزش بهینه‌سازی طراحی (Design Optimization) مرتبط است.
  • ساخت‌پذیری (Constructability)
    با ارزش مواد و مصالح (Materials)، تجهیزات (Equipment) و روش‌ها (Methods) در احداث متناسب با نیازها، فعالیت‌ها و طرح‌ها (Convenient Construction) مرتبط است.
  • توانایی عقد قرارداد (Contract Ability)
    با ارزش‌هایی مرتبط است که با اِعمال مهندسی ارزش از طریق بازنگری در منابع (Resources)، به‌شکل مکتوب پذیرفته می‌شود.
    • هزینه‌های غیرضروری بسیار (Excessive Cost) = 22 درصد
    • بازبینی در ویژگی‌ها (Specification Review) = 18 درصد
    • طراحی مجدد هزینه‌ها (Redesign Cost) = 15 درصد
    • پیشرفت‌ها در فناوری‌ها (Technology Advance) = 23 درصد
    • طراحی ضعیف یا بد (Poor/Bad Design) = 4 درصد
    • کاربران یا کارمندان (ورودی‌های کاربران یا کارمندان) (User input) = 6 درصد
    • تغییر در الزامات کاربران یا کارمندان (User Requirements Change) = 12 درصد
    • بهینه‌سازی طراحی = 27.8 درصد
    • هزینه‌های غیرضروری = 23.1 درصد
    • ویژگی‌ها = 14.4 درصد
    • پیشرفت‌ها در فناوری‌ها = 13.9 درصد
    • جمع کل = 79.2 درصد
پژوهش انجام شده توسط کینه‌بر (Kineber) منجر به معرفی رویکرد مهندسی ارزش برای پروژه‌های بزرگ کانال فاضلاب شد و دانش در امور ذیل از آن به‌دست آمد [کینه‌بر (Kineber)،‌2022]:
  • الف - کشف ارتباطی منطقی بین کارکردهای پروژه (Project Functions)
  • ب - تجزیه و تحلیل جزوبه‌جزو هزینه‌ی چرخه‌ی عمر (Detailed Life Cycle Cost Analysis) (LCCA)
  • ج - ماتریس ارزشیابی وزنی (Weighted Evaluation Matrix) جهت تسهیل در رویه‌های تصمیم‌گیری
  • د - دستیابی به تقریبا 36 درصد از هزینه‌های پروژه‌ی کانال فاضلاب.
نتایج این تحقیق به‌عنوان راهنمایی برای تصمیم‌گیری‌ در زمینه‌ی کاهش هزینه‌ها و افزایش استحکام با معرفی مهندسی ارزش در صنعت کانال فاضلاب مصر منتشر شد.
علاوه بر آن می‌توان به پژوهش‌ انجام‌یافته توسط یوسف و دیگران (Youssef, et al.) در مورد احداث 1500 مدرسه در برنامه‌ی بازسازی (Reconstruction Plan) اشاره کرد. در این پژوهش از مهندسی ارزش برای مدل‌سازی 15 مدرسه در شهر خمس (Al-Khums City) در کشور لیبی در جهت به‌حداکثر رساندن کاربرد بودجه‌ی دردسترس استفاده شده است. در این پژوهش به صرفه‌جویی در موارد حیاتی در دامنه‌ی 20 الی 30 درصد کاهش در هزینه‌ی کلی پروژه با استفاده از مهندسی ارزش اشاره شده است. در این پژوهش چنین نتیجه‌گیری شده است که بدین‌ترتیب اداره‌ی تسهیلات آموزشی [Educational Facilities Authority (EFA)] می‌تواند حدود 30 درصد در بودجه‌ی مالی صرفه‌جویی کند.
فواید مهندسی ارزش
شایستگی «مهندسی ارزش» در بهبود رقابت‌پذیری (Competiveness) صنعت احداث در چند کشور به دستیابی به منافع به‌خصوص در مرحله‌ی احداث بستگی دارد و منافع بهینه‌ای را برای آنان به‌همراه داشته است. در کشور اندونزی به‌خاطر مشکلات بسیار زیادی که در مرحله‌ی احداث پروژه ایجاد می‌شود و در نتیجه، مواد زاید بسیاری تولید و منجر به خروجی با راندمان پایینی می‌گردد مهندسی ارزش ضرورت پیدا کرده است. فواید مهندسی ارزش در پروژه‌های احداث را می‌توان به دسته‌های ذیل طبقه‌بندی کرد:
  • االف - کاهش هزینه‌های پروژه
  • ب - کاهش اتلاف در منابع
  • ج - کاهش هزینه‌های غیرضروری
  • د - ایجاد ایده‌ها‌ی نو و خلاقانه
  • هـ - دستیابی به ارزش‌های بهتر در پروژه
  • و - کارکرد پروژه به‌عنوان یک الزام
  • ز - صرفه‌‌جویی در زمان پروژه
  • ح - کاهش ریسک پروژه
  • ط - بهبود بهره‌وری کار (Work Productivity)
  • ی - دستیابی به صحت کار به‌عنوان نتیجه
  • ک - تربیت کارشناسان در زمینه‌ی مهندسی ارزش
  • ل - پشتیبانی از تصمیم‌گیری‌ها.
در تحقیق لیانگ (Liang) و دیگران، بیش از 300 نقطه از داده‌های تجربی و معتبر از ذینفعان کلیدی در بخش ساختمان از جمله: توسعه‌دهندگان (Developers)، مشاوران (Consultants)، پیمانکاران (Contractors) و غیره در بخش احداث به‌دست آمد [لیانگ (Liang)،‌ 2023)]. یافته‌های این تحقیق موارد ذیل را نشان داد:
  • الف - 16 کارکرد اصلی برای مهندسی ارزش در حوزه‌ی احداث استخراج و طبقه‌بندی شد. به‌عنوان مثال می‌توان به کارکردهای ذیل اشاره کرد:
    • صرفه‌جویی در منابع (Saving Resources)
    • تسهیل تعمیر و نگهداری (Maintenance)
    • افزایش استحکام (Durability)
    • اعتبار (Reliability).
  • ب - با پرسش از ذینفعان در حوزه‌ی احداث، کارکردهای مهندسی ارزش به‌صورت ذیل طبقه‌بندی شد:
    • اعتبار (Reliability) = 0.139
    • افزایش استحکام (Durability) = 0.125
    • پشتیبانی از ارتباط متقابل (Supporting Interaction) = 0.006
    • بهبود ظاهر (Improving Appearance) = 0.009
    بدین‌ترتیب توسعه‌ی یک چهارچوب برای ارزیابی کارکرد مهندسی ارزش در حوزه‌ی احداث به بهبود ادبیات ارزیابی از احداث کمک می‌کند.
تصمیم‌گیری در مورد برنامه‌ریزی مناسب در مهندسی ارزش، فواید بهینه‌ای را به‌همراه خواهد داشت. مفهوم «مهندسی ارزش» باید در مرحله‌ی طراحی به‌کار رود تا موجب بهبود صحت امور و کارایی در اِعمال احداث شود.
اهداف مهندسی ارزش
هدف از تجزیه و تحلیل مهندسی ارزش (Value Engineering Analysis) عبارت است از: حذف هزینه‌های غیرضروری و یافتن راه‌های جایگزین در جهت براوردن با پایین‌ترین هزینه بدون کاهش کیفیت احداث. مهندسی ارزش منجر به نتایجی بهینه در ازای هزینه‌ی مالی صرف شده و پشتیبانی در جهت تمایز قایل شدن و مجزا کردن هزینه‌های ضروری و غیرضروری می‌شود. مهندسی ارزش منجر به صرفه‌جویی در هزینه، زمان و مواد و مصالح می‌شود.
مفهوم مهندسی ارزش
مهندسی ارزش مفهومی است که کارایی و صحت امور (Efficiency) را در عملیات احداث به‌همراه دارد و این امر منجر به بهینه‌سازی کارکرد (Function)، عملکرد (Performance) و هزینه‌ی پروژه (Project Cost) و در عین حال حفظ کیفیت (Quality) می‌شود.
مفهوم «مهندسی ارزش» در پروژه‌های احداث، ذینفعان را متقاعد کرده است که آن را در پروژه‌ها وارد کنند و بدین‌ترتیب سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی احداث به موارد ذیل منتهی خواهد شد:
  • رشد (Development)
  • کاربرد (Application)
  • حفظ (Mintenance) سرمایه‌گذاری‌های مؤثر و ارزشمند (Effective and Valuable Assets).
بنابر تحقیق کونائوفتن (Connaughton) و گرین (Green) [کونائوفتن (Connaughton) و گرین (Green)، 1996] - که در تحقیق براوی (Berawi) [براوی (Berawi)، 2013] به آن اشاره شده است - قطعیت (Certainity) در تولید محصول باارزش یا دارای ارزش مالی بالا بدین‌خاطر خواهد بود که کاربرد مهندسی ارزش، اطمینان در موارد ذیل را ایجاد خواهد کرد:
  • الزامات پروژه به‌دقت درنظر گرفته شده است و داده‌ها از این امر پشتیبانی می‌کند.
  • اهداف بلندمدت پروژه به‌شکلی غیررسمی (Informal) و در عین حال شفاف (Explicit) مورد بحث قرار گرفته است.
  • تصمیم‌های مهم در فرایند مهندسی ارزش، منطقی (Rational)، قاطع (Assertive) و معتبر (Reliable) هستند.
  • طراحی به‌عنوان چهارچوب اهداف بلندمدت پروژه مورد توافق قرار گرفته است.
  • جایگزین‌های متنوعی (Various Alternatives) درنظر گرفته شده است.
  • جایگزین‌های طراحی با توجه به شاخص‌های مورد نیاز (Required Criteria) به‌دقت ارزشیابی (Evaluated) و انتخاب شده است.
الف - در بسیاری از کشورها نظیر: ایالات متحده‌ی امریکا، انگلستان، استرالیا و ژاپن ثابت شده است که اجرای مهندسی ارزش، مشکلات متنوعی ایجاد می‌کند و در عین حال، موجب بهبود در رقابت‌پذیری (Competiveness) در 9 صنعت احداث می‌شود.
مهندسی ارزش در چند کشور موجب بهبود رقابت‌پذیری شده است و منافع بسیاری در پروژه‌های احداث داشته است و شایستگی آن در این زمینه به‌اثبات رسیده است.
برنامه‌ریزی دقیق در مرحله‌ی طراحی (Design Phase) در فرایند تصمیم‌گیری، یکی از فوایدی است که مهندسی ارزش به‌شکل بهینه‌ای فراهم می‌‌آورد و شایستگی آن نیز در این زمینه نیز به‌اثبات رسیده است.
ب - مفهوم مهندسی ارزش از لحاظ تئوری می‌تواند در تمام پروژه از ابتدای آن تا تکمیل آن به‌کار رود. اگرچه مهندسی ارزش می‌تواند در تمام طول پروژه استفاده شود مفهوم مهندسی ارزش به‌شکل مؤثری در مرحله‌ی طراحی به‌کار می‌آید. کاربرد مهندسی ارزش از ابتدا تا انتهای مرحله‌ی طراحی در پروژه حداکثر صرفه‌جویی را به‌همراه خواهد داشت. اگر مفهوم مهندسی ارزش را به مراحل دیگر (غیر از مرحله‌ی طراحی) تعمیم دهیم صرفه‌جویی‌های بالقوه کم‌تر از صرفه‌جویی در مرحله‌ی طراحی به‌دست خواهد آمد. در این مراحل، هزینه‌های مورد نیاز برای تغییر (Change) بالاتر خواهد بود. اما شرایطی وجود دارد که صرفه‌جویی بالقوه (Saving Potential) و هزینه‌ها به نقطه‌ی سربه‌سر [The Break-Even Point (BEP)] می‌رسد؛ این بدین‌معنا است که هیچ صرفه‌جویی‌ای نخواهیم داشت.
مفهوم برنامه‌ریزی
مطالعه‌های انجام‌یافته توسط باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson) نشان داد که مهندسی ارزش می‌تواند در آغاز مرحله‌ی برنامه‌ریزی (Planning Phase) به‌کار رود [باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson)، 1992]. از آن‌جایی که مرحله‌ی برنامه‌ریزی دارای تأثیر بسیار بر کل پروژه است مهندسی ارزش دارای حداکثر انعطاف‌پذیری (Flexibility) جهت بازنگری است بدون این‌که بودجه‌ی اضافی‌ای برای بازنگری نیاز باشد.
برای بازنگری در طی فرایند توسعه (Development)، برنامه‌ریزی هزینه‌ها (Cost Planning) تا نقطه‌ی سربه‌سر موجب بهبود می‌شود به‌گونه‌ای که در هر نقطه‌ای هیچ‌گونه صرفه‌جویی‌ای وجود نخواهد داشت. کارفرمایان پروژه در مرحله‌ی برنامه‌ریزی، متغیرهای ذیل را تعیین می‌کنند:
  • الف - اهداف بلندمدت پروژه (Project Goals)
  • ب - الزامات (Requirement)
  • ج - شاخص‌های کاربردی (Applicable Criteria).
برنامه‌ریزان پروژه (Project Planners) با توجه به پیشینه به تعیین عینیت پروژه (Project Objectivity) و چهارچوب هزینه‌ها (Budget Framework) به‌عنوان بخشی از برنامه‌ریزی بودجه مبادرت می‌ورزد تا به مرزهای اهداف (Objecives)، الزامات (Requirements) و شاخص‌های (Criteria) مورد نیاز کارفرما دست یابند.
تحقیق باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson) ثابت کرد که برنامه‌ریزان پروژه دارای بالاترین تأثیر بر هزینه‌های پروژه هستند و به‌طور مشابه تعیین الزامات و شاخص‌ها توسط کارفرمایان دارای تأثیر زیادی بر هزینه‌های کل پروژه است [باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson)، 1992]. حداقل 70 درصد از هزینه‌های پروژه در پایان مرحله‌ی برنامه‌ریزی توسط برنامه‌ریزان و کارفرمایان مدیریت می‌شوند.
مطالعه‌ی انجام شده در زمینه‌ی مهندسی ارزش نشان‌دهنده‌ی پتانسیل بالای آن در بهبود کیفیت و کاهش هزینه‌ها است. مطالعه‌ی مهندسی ارزش در مرحله‌ی برنامه‌ریزی می‌تواند به اشکال ذیل به کارفرمایان کمک کند:
  • الف - تعیین الزامات واقعی پروژه (Project Actual Requirements)
    تعیین الزامات واقعی پروژه مستلزم درک کامل از کارکرد اصلی ارائه شده در مرحله‌ی برنامه‌ریزی است.
  • ب - مشارکت همراه با انسجام مهندسی ارزش
    مشارکت همراه با انسجام مهندسی ارزش بین کارشناسان، کارفرمایان و برنامه‌ریزان و مشاهده‌ی همراه با درک، اعلام قاطع الزامات و حذف سردرگمی‌ها. اشاره به مهندسی ارزش باید در هر اقدامی در مرحله‌ی برنامه‌ریزی انجام شود. علت آن است که این امر باعث می‌شود برنامه‌ریزان نسبت به آن توجیه باشند و اطمینان یابند که کارفرمایان نسبت به ارزش‌ها (Values) یا هزینه‌ها (Costs) در هنگام تصمیم‌گیری‌ها از آگاهی برخوردارند. مهندسی ارزش هم‌چنین باید در مرحله‌ی توسعه‌ی طراحی (Design-Development Phase) اِعمال شود و اطلاعاتی برای مرحله‌ی توسعه (Development Phase) فراهم آورد.
در این مرحله است که برنامه‌ریزی منجر به تعیین شکل (Shape)، اندازه (Size) و ویژگی‌هایی (Specification) خواهد شد که موجب اطمینان از تعیین هزینه‌های مواد و مصالح معماری (Architectural Materials) و ساختاری (Strucural Materials) خواهد شد.
در پایان مرحله‌ی برنامه‌ریزی است که از تحقق مهندسی ارزش بهره‌مند خواهیم شد. اما به‌هر حال، عناصر بازنگری (Revision Elements) بدون تأخیر زمانی یا افزایش هزینه‌ها می‌تواند در مقایسه‌ی مرحله‌ی قبلی کاهش یابد. در حالی که برنامه‌ریزی پروژه انجام می‌شود مهندسی ارزش با شروع از مفهوم (Concept)، اجرای برنامه (Programming)، ترسیم نقشه (Shematic)، توسعه (Development) و طراحی نهایی جهت کمک به برنامه‌ریزی (Planning) مورد نیاز خواهد بود. در تجزیه و تحلیل مهندسی ارزش باید هر اقدامی در مرحله‌ی برنامه‌ریزی مدنظر قرار گیرد. تجزیه و تحلیل مهندسی ارزش به‌گونه‌ای هدایت می‌شود که جلسه‌ی توجیهی برای برنامه‌ریزان را فراهم آورد و اطمینان حاصل کند که کارفرمایان در تصمیم‌های‌شان از ارزش یا هزینه آگاه شده باشند.
مهندسی ارزش به‌شکل صحیح و مؤثری در مرحله‌ی برنامه‌ریزی اِعمال می‌شود؛ با این وجود ممکن است در مرحله‌های مناقصه و احداث نیز به‌کار رود. مهندسی ارزش می‌تواند در موقعیت‌هایی نظیر ذیل اعمال شود:
  • الف - زمانی که بخشی از کار در مرحله‌ی قبلی بررسی شود ولی ممکن است در عین‌حال نیاز به مطالعه‌ی بیش‌تر داشته باشد.
  • بب - زمانی که پیمانکاران بتوانند در یک بخش کاری مشاهده کنند که به یک بهبود در کیفیت و کاهش هزینه‌ی احداث دست یافته‌اند.
فرایند مهندسی ارزش
هوسن (Husen) در تحقیق خود مطرح کرده است که فرایند مهندسی ارزش می‌تواند دربرگیرنده‌ی مواردی نظیر ذیل ذیل باشد [هوسن (Husen)، 2011]:
  • الف - شناخت مشکلات
    از طریق جمع‌اوری اطلاعات و داده‌ها از برنامه‌ی موجود (Existing Planning). سپس مشکل برمبنای آن اطلاعات انتخاب می‌شود.
  • ب - مطالعه‌ی اهداف مهندسی ارزش در کار
    که از طریق کارکرد ثابت (Fixed Function) یا بهبودیافته (Improved Function) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته باشد. بدین‌ترتیب هزینه‌های اقدام‌های جایگزین به‌عنوان نتیجه‌ی مطالعه‌های کارکرد اهداف آن اقدام‌ها محاسبه خواهد شد.
  • ج - هدایت کارکردهای مهندسی ارزش در قبال تجزیه و تحلیل اقدام‌های جایگزین
    در جهت یافتن بهترین اقدام جایگزین با بررسی هزینه‌ها (Costs)، کارکردها (Functions) و عملکردها (Performances)
  • د - توسعه دادن و اطمینان یافتن از نتایج مهندسی ارزش
    از بهترین اقدام‌های جایگزین برمبنای استانداردهای کاربردی (Applicable Standards)
  • هـ - تعیین ارزش مهندسی هزینه‌ها (Engineering Costs) و دیگر ملاحظات تکنیکی (Technical Considerations)
  • و - مستندسازی و توصیف نتایج مهندسی ارزش به کارفرمایان پروژه
    جهت توافق (Agreement)
فرایندهای مهندسی ارزش با لحاظ ارتباط بین هزینه، کارکرد و ارزش از چشم‌اندازی وسیع و افزودن ارزش به پروژه‌های احداث تحقق می‌یابند.
هزینه (Cost)
هزینه عبارت است از: تلاش‌ها و گستره‌های متنوعی که صرف توسعه (Developing)، تولید (Producing) و کاربرد (Applying) محصولات می‌شود. تولیدکنندگان همواره آثار هزینه را بر کیفیت (Quality)، اعتبار (Reliability) و قابلیت حفظ و نگهداری (Maintainability) از زمانی مدنظر قرار می‌دهند که هزینه بر کاربران یا کارمندان (Users) اثر می‌گذارد. هزینه‌ی توسعه (Development Cost)، جزوی کاربردی از جمع هزینه‌ها به‌شمار می‌رود.
برای این‌که بتوانیم هزینه‌های تولید (Production Cost) را مدنظر قرار دهیم باید به هزینه‌های غیرضروری توجه کنیم.
یک مدل هزینه (Cost Model) در تعیین بخش‌هایی از کار با هزینه‌های بالا و ایجاد این بخش‌ها مرتبط با تجزیه و تحلیل هزینه‌ها مستلزم جمع‌اوری داده‌ها است. زیمرمن (Zimmerman) و هارت (Hart) در تحقیقی اظهار داشتند که مدل‌های هزینه را می‌توان به دسته‌های ذیل طبقه‌بندی کرد [زیمرمن (Zimmerman) و هارت (Hart)، 1982]:
  • الف - ماتریس مدل هزینه (Cost Model Matrix)
    ماتریس مدل هزینه، اجزای پروژه‌ی احداث را متمایز می‌کند و آنان را در قالب عناصر متنوعی از سیستم پروژه‌ها (Project System) طبقه‌بندی می‌کند.
  • ب - مدل شکست هزینه (Cost Model Breakdown)
    مدل شکست هزینه، موارد مطرح در پروژه را از بالاترین عناصر تا پایین‌ترین عناصر تنظیم می‌کند و این امر با نشان دادن هزینه‌های کارها با مکتوب کردن توزیع هزینه‌های مورد نیاز برای آن کارها میسر می‌شود. علاوه بر هزینه‌های واقعی (Real Cost) و هزینه‌های طراحی موجود (Exiting Cost)، تخمین هزینه‌ی مهندسی ارزش به‌ عنوان هزینه‌ای ارزشمند (Worth Value) به‌حساب می‌آید و کم‌‌ترین هزینه برای کارکردهای اصلی (Basic Function) به‌شمار می‌رود.
  • کارکرد (Functon)
    درک کارکرد، امری حیاتی در مهندسی ارزش به‌شمار می‌رود؛ عمده‌ترین هدف مرتبط با هزینه، درک کارکرد است. مایلز (Miles) در تحقیق خود، کارکردهایی نظیر ذیل را ارائه کرد [مایلز (Miles)، 1972]:
    • الف - کارکرد اصلی
      که عبارت است از: دلیل اصلی برای درک یک سیستم.
    • ب - کارکرد ثانویه
      که عبارت است از: کارکرد غیرمستقیم (Indirect Function) برای تأمین کارکرد اصلی که نیازمند پشتیبانی است.
    ارزش (Value)
    ارزش (Value)، مفهومی است که بیان تفاوت‌هایش با «هزینه» (Cost) یا «قیمت» (Price) پیچیده است. در بحث مهندسی ارزش، ارزش با اقتصاد (Economics) مرتبط است. موارد ذیل را می‌توان به‌عنوان تفاوت «ارزش» و «هزینه» برشمرد:
    • الف - اندازه (Size)
      اندازه‌ی ارزش از طریق کارکرد (Function) و کاربرد (Use) تعیین می‌شود؛ این در حالی است که هزینه از طریق جسم (Substance) ماده یا قیمت (Price) ماده تعیین می‌شود.
    • ب - اندازه‌گیری (Measurement)
      اندازه‌گیری ارزش، ذهنی (Subjective) است؛ این در حالی است که هزینه (Cost) به ارزش پولی (Monetary Value) مواد بستگی دارد.
    ارتباط بین ارزش، هزینه و کارکرد توسط سوهارتو (Soeharto) با فرمول ذیل بین شد [سوهارتو (Soeharto)، 1995]:
    • الف - برای تولیدکننده (Producer)
      رابطه‌ی 1
    • ب - برای بهره‌مند (Consumer)
      رابطه‌ی 2
    ارزش با توجه به فرمول‌های ذکر شده با اقدام‌های ذیل بهبود خواهد یافت:
    • الف - بهبود در کارکرد یا تأثیر بدون افزودن هزینه‌ی آن
    • ب - کاهش هزینه با حفظ و نگهداری (Maintenance) کارکرد یا تأثیر آن
    • ج - ترکیب الف و ب.
    مرحله‌ی تعیین برنامه‌ی کاری (Work Plan) در مهندسی ارزش
    یک ویژگی خاص از مفهوم مهندسی ارزش عبارت است از این‌که تجزیه و تحلیل به‌شکلی سیستمی از تجزیه و تحلیل ابتدایی تا نتایج نهایی تحقق یابد. سیستمی بودن مشتمل بر مراحلی با یکدیگر مرتبط است. چنین مراحلی به‌عنوان برنامه‌ی کاری مهندسی ارزش (Value Engineering Work Plan) شناخته می‌شوند.
    در تحقیق باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson)، فهرستی از برنامه‌ی کاری مهندسی ارزش مربوط به عقاید مختلف ارائه شده است [باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson)، 1992].
    بنابر تحقیق مایلز (Miles)، یک برنامه‌ی کاری ارزش متشکل از هفت مرحله است [مایلز (Miles)، 1961]:
    • الف - مرحله‌ی جهت‌دهی (Orientation Phase)
    • ب - مرحله‌ی جمع‌اوری اطلاعات (Information Phase)
    • ج - مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase)
    • د - مرحله‌ی تجزیه و تحلیل (Analysis Phase)
    • هـ - مرحله‌‌‌‌ی طراحی برنامه (Program Design Phase)
    • و - مرحله‌ی اجرای برنامه (Program Implementation Phase)
    • ز - مرحله‌ی بررسی و نتیجه‌گیری (Overview and Conclusion Phase).
    براساس نظر وزارت دفاع ایالات متحده‌ی امریکا (US Department of Defense)، یک برنامه‌ی کاری مهندسی ارزش متشکل از پنج مرحله است [وزارت دفاع ایالات متحده‌ی امریکا (US Department of Defense)، 1963]:
    • الف - مرحله‌ی جمع‌اوری اطلاعات (Information Phase)
    • ب - مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase)
    • ج - مرحله‌ی تجزیه و تحلیل (Analysis Phase)
    • د - مرحله‌ی توسعه (Development Phase)
    • هـ - مرحله‌ی ارائه (Presentation Phase).
    بنابر تحقیق موجه (Arthur E. Mudge)، یک برنامه‌ی کاری مهندسی ارزش از هفت مرحله تشکیل یافته است [موجه (Arthur E. Mudge)، 1971]:
    • الف - مرحله‌ی انتخاب پروژه (Project Selection Phase)
    • ب - مرحله‌ی جمع‌اوری اطلاعات (Information Phase)
    • ج - مرحله‌ی کارکرد (Function Phase)
    • د - مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase)
    • هـ - مرحله‌ی ارزشیابی (Evaluation Phase)
    • و - مرحله‌ی تحقیق (Investigation Phase)
    • ز - مرحله‌ی ارائه‌ی توصیه (Recommendation Phase).
    بنابر تحقیق دل‌ایسولا (Dell’Isola)، برنامه‌ی کاری مهندسی ارزش از چهار مرحله تشکیل یافته است [دل‌ایسولا (Dell’Isola)، 1997]:
    • الف - مرحله‌ی جمع‌اوری اطلاعات (Information Phase)
    • ج - شناسایی کامل سیستم سازه‌ی ساختمان (Building Structure System) و سیستم احداث (Construction System)، شناسایی کارکردها و تخمین اصولی هزینه‌ها (Basic Cost Estimation) در جهت تحقق کارکرد اصلی (Main Function)
    • ج - مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase)
    • د - انتخاب جایگزین جهت تحقق کارکرد اصلی (Main Function)
    • هـ - مرحله‌ی تجزیه و تحلیل (Analysis Phase)
    • و - تجزیه و تحلیل جایگزین‌ها (Analysis of Alternatives)
      متشکل از ابزارهای ذیل جهت یافتن جایگزین‌های بالقوه:
      • تجزیه و تحلیل سود و زیان (Profit and Loss Analysis)
      • تجزیه و تحلیل هزینه‌ی چرخه‌ی عمر پروژه (Project Lifecycle Cost Analysis)
      • تجزیه و تحلیل تعیین سطح شاخص‌ها (Criteria Levelling Analysis).
    • ح - مرحله‌ی ارائه‌ی توصیه (Recommendation Phase)
    • ط - آماده‌سازی توصیه‌ها و انتخاب موارد جایگزین
      با درنظر گرفتن اِعمال موارد تکنیکی و اقتصادی.
    بنابر اعلام خدمات عمومی ساختمانی (Public Buildings Service) (PBS) مطرح شده توسط اداره‌ی خدمات عمومی (General Services Administration) (GSA)، یک برنامه‌ی کاری مهندسی ارزش از هشت مرحله تشکیل یافته است:
    • الف - مرحله‌ی جهت‌دهی (Orientation Phase)
    • ب - مرحله‌ی جمع‌اوری اطلاعات (Information Phase)
    • ج - مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase)
    • د - مرحله‌ی تجزیه و تحلیل (Analysis Phase)
    • هـ - مرحله‌ی توسعه (Development Phase)
    • و - مرحله‌ی ارائه (Presentation Phase)
    • ز - مرحله‌ی کاربرد (Application Phase)
    • ح - مرحله‌ی پیگیری (Follow-up Phase).
    در تحقیق مایلز (Miles)، پنج مرحله برای برنامه‌ی کاری مهندسی ارزش ذکر شده است:
    • الف - مرحله‌ی جمع‌اوری اطلاعات (Information Phase)
    • ب - مرحله‌ی تجزیه و تحلیل (Analysis Phase)
    • ج - مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase)
    • د - مرحله‌ی ارزشیابی (Evaluation Phase)
    • هـ - مرحله‌ی توسعه (Development Phase).
    مفهوم مهندسی ارزش در اندونزی به‌صورت ذیل تعریف شده است که در «فرمان مدیرکل سکونت‌گاه‌های انسانی» (Decree of the Human Settlement Director General) صادر شده از «وزارت کار عمومی» (Public Work Department) به‌شماره‌ی 222/KPTS/CK/1991 در ۱۷ خرداد ۱۳۷۰ شمسی (7 ژوئن 1991 میلادی) و در دستورالعمل مشخصات فنی (Technical Specification Guideline) مدیریت احداث ساختمان‌های عمومی (Public Building Construction Management) در بودجه‌ی سال1371 الی 1372 شمسی (1991 الی 1992 میلادی) منعکس شده است.
    • الف - مرحله‌ی جهت‌دهی (Orientation Phase)
    • ب - مرحله‌ی جمع‌اوری اطلاعات (Information Phase)
    • ج - مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase)
    • د - مرحله‌ی تجزیه و تحلیل (Analysis Phase)
    • هـ - مرحله‌ی توسعه (Development Phase).
    ذهنیت‌ها در تدوین برنامه‌ی کاری مهندسی ارزش اخیرالذکر با روش‌های کلاسیک، مشابهت‌هایی وجود دارد. شکل 2 براساس همین ذهنیت ترسیم شده است.

    شکل 2 - مقایسه‌ی روش «علمی و کلاسیک» (Classic Scientific) با روش «مهندسی ارزش» (Value Engineering Method).
    اولین مرحله در ذهنیت علمی عبارت است از: وقوع و بروز مشکل (Problem Occurrence) به‌علل ناشناخته. به‌منظور مطالعه‌ی مشکل، داده‌های موجود مرتبط با آن باید جمع‌اوری شود. این‌کار در راستای مرحله‌ی جمع‌اوری اطلاعات (Information Phase) از فرایندهای برنامه‌های کاری مهندسی ارزش انجام می‌شود؛ در این مرحله، داده‌های مرتبط با پروژه باید به‌طور کامل جمع‌اوری شود. داده‌هایی که در جهت بهینه‌سازه هزینه‌ها (Cost Optimization) به‌عنوان مشکل پروژه مطرح می‌شود و باید مدیریت شوند.
    یکی از فواید مهندسی ارزش به مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase) بازمی‌گردد. از تیم همکاران در مهندسی ارزش انتظار می‌رود جایگزین‌هایی برای حل مشکل ارائه دهند؛ برای این‌‌منظور می‌توانیم از ابزار طوفان ذهنی (Brainstorming) بهره ببریم. خلاقیت (Creativity) یا تجربه‌ی (Experience) هر عضو از تیم مهندسی ارزش، تعیین‌کننده‌ی موفقیت یا شکست مورد انتظار از اجرای برنامه‌ی مهندسی ارزش است. در روش کلاسیک، این امر از طریق جمع‌اوری و زیرنظر گرفتن داده‌ها (Data Observation)، فرضیه‌هایی (Hypotheses) ایجاد می‌شود.
    در عین‌حال در مهندسی ارزش، موارد جایگزین تکنیکی (Technical) و غیرتکنیکی (Non-Technical) پیشنهاد می‌شود (Proposed) و مورد بررسی قرار می‌گیرد (Reviewed). با استفاده از تجزیه و تحلیل‌های متنوع، بهترین جایگزین‌ها تعیین می‌شود؛ جایگزین‌هایی که ویژگی‌های مورد انتظار را براورده کنند؛ سپس با درنظر گرفتن جنبه‌های تکنیکی و اقتصادی، جایگزین‌های بیش‌تری ایجاد می‌شوند. بدین‌ترتیب به آخرین مرحله‌ی تلاش در اِعمال روش علمی و کلاسیک (Classic Scientific Method) می‌رسیم که با نتیجه‌گیری نهایی (Final Conclusion) همراه می‌شود.
    آخرین مرحله از برنامه‌ی کاری مهندسی ارزش عبارت است از: ارائه‌ی پیشنهاد (Proposal. در این مرحله، نتایج تجزیه و تحلیل‌ها (Analysis Output) یا مطالعه‌های انجام‌یافته (Implemented Study) به کارفرمایان در پروژه‌‌ها ارائه می‌شوند تا مورد تأیید آنان قرار گیرند.
    مرحله‌ی جمع‌اوری اطلاعات (Information Phase)
    مرحله‌ی جمع‌اوری اطلاعات، اولین مرحله از برنامه‌ی کاری مهندسی ارزش به‌شمار می‌رود. در این مرحله، داده‌ها برای بخشی از کار (Work Segment) مورد مطالعه قرار می‌گیرند. در این مرحله، داده‌ها از پروژه‌ی عمومی و بخش‌های کاری آن جمع‌اوری می‌شود. از داده‌های جمع‌اوری شده، مرحله‌ی بعدی از مهندسی ارزش اجرا می‌شود.
    براساس برنامه‌های کاری مهندسی ارزش، مرحله‌ی اولی که انجام می‌شود جمع‌اوری کامل اطلاعات در طراحی پروژه است که از اطلاعات عمومی شروع می‌شود و تا طراحی‌های محدود (Limited Design) به‌عنوان نیاز پروژه ادامه می‌یابد.
    تخمین‌گران مهندسی ارزش (VE Estimator) به‌جمع‌اوری داده‌های ذیل می‌پردازند:
    • داده‌های اولیه (Primary Data)
      مشتمل بر: مصاحبه‌های مستقیم با اشخاص مرتبط مانند: پیمانکاران (Contractors)، کارفرمایان (Project Owners) و مشاوران (Consultants)
    • داده‌های ثانویه (Secondary Data)
      داده‌های ثانویه مشتمل بر: برنامه‌ریزی‌ها در مورد بودجه (budget plans)، صورت‌وضعیت‌ها (Bills of Quantities)، زمان‌بندی‌های اصلی (Master Scheduling) و سایر منابع (Other Refertences). جمع‌اوری داده‌ها جهت حصول عقاید (Stakeholders Opinions) و پیشنهادهای ذینفعان (Stakeholders Suggestions) و درک ویژگی‌های پروژه (Characteristics of the Project) مورد نیاز است و مشتمل بر موارد ذیل خواهد بود:
    • اقلام کاری (Work Item)
    • قیمت واحد (Unit Price)
    • حجم کار (Work Volume)
    • روش کاری (Work Method)
    • انواع تجهیزات (Euipment Type)
    • مواد و مصالح مورد استفاده (Material Used)
    • دوره‌ی زمانی پروژه (Project Duration)..
    جمع‌اوری اطلاعات با شناسایی اقلام کاری دارای بالاترین هزینه (Work Item with High Costs) ادامه می‌یابد. داده‌های مورد نیاز عبارت است از: داده‌های پروژه (Project Data) که متشکل از چشم‌انداز طراحی پروژه (Project Design Scope) است. داده‌های پروژه جهت کسب اطلاعات اصلی (Basic Information) در مورد پروژه مورد نیاز است. اطلاعات پروژه با درخواست مستقیم آن از مشاور (Project Consultant)، مجری (Project Implementer) و کارفرمای پروژه (Project Owner) به‌دست می‌آید. اقدام‌های اصلی در مرحله‌ی جمع‌اوری اطلاعات (Information Phase) عبارت‌اند از:
    • مدل‌سازی هزینه (Cost Modeling)
    • تجزیه و تحلیل کارکرد (Function Analysis).
    قانون توزیع پاره‌تو (Pareto Distribution Law)
    مطابق قانون توزیع پاره‌تو، 80 درصد از هزینه‌‌ی کلی از 20 درصد از اقلام کاری (Work Item) به‌دست می‌آید. این امر بدین‌معنا است که 80 درصد از هزینه‌ها صرف 20 درصد از اقلام کاری (Work Item) می‌شود. تجزیه و تحلیل کارکرد (Function Analysis) تنها در مورد 20 درصد از اقلام کاری (Work Item) اِعمال می‌شود. بقیه‌ی کارها دارای هزینه‌ای پایین هستند. بنابراین هیچ مطالعه‌ای در مورد چنین اقلام کاری (Work Item) انجام نیافته است.
    تجزیه و تحلیل کارکرد (Function Analysis)
    هدف از تجزیه و تحلیل کارکرد (Function Analysis) عبارت است از: طبقه‌بندی کارکرد اصلی (Main Function) و پشتیبانی از آن. این طبقه‌بندی موجب مقایسه‌ی ارزش هزینه‌ها (Cost Value) و ارزش فواید (Benefit Value) در کسب نتایح کارکرد (Result of the Function) می‌شود. باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson) در تحقیق خود ابراز داشته‌اند که کارکرد با استفاده از دو کلمه تعریف می‌شود [باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson)، 1984]:
    • فعل (Verb)
    • اسم (Noun).
    این روش فواید ذیل را به‌همراه دارد:
    • برای محدود کردن بسط معنا
      زیرا اگر این روش نتواند کارکرد را در دو کلمه تعریف کند اطلاعاتی در مورد مشکل نخواهد داشت یا تعریف جامعی از کارکرد ارائه نخواهد داد.
    • اجتناب از ترکیب کارکردها و داشتن بیش از یک تعریف ساده از کارکرد
      مجبور هستیم مشکل تعریف کارکرد را در تنها دو کلمه حل کنیم.
    این امر به ما کمک خواهد کرد که به عمیق‌ترین سطح معنا از موضوعی به‌خصوص دست یابیم. امکان اشتباه به دو کلمه‌ی مذکور ارتباط خواهد داشت.
    بعد از آن است که نسبت هزینه‌ به ارزش (Worth) را تعیین خواهیم کرد. در این مرحله، تجزیه و تحلیل کارکرد با شناسایی عناصر کار از طریق سطوح هزینه (Cost Levels) و شکست هزینه‌ها (Break-Down) با استفاده از قانون توزیع پاره‌تو (Pareto Distribution Law) تحقق خواهد یافت. قانون توزیع پاره‌تو توضیح می‌دهد که 20 درصد از کل اقلام کاری (Work Item) موجب 80 درصد از کل هزینه‌های پروژه خواهد شد. ضرورت دارد فرایند انتخاب اقلام کاری بالقوه‌ی (Potential Work Item) با حداکثر هزینه‌ی بالقوه (Highest-Cost Potential) در یک پروژه تحقق یابد. سپس اقلام کارهایی (Work Item) که دارای پتانسیل مهندسی ارزش (VE Potential) هستند با استفاده از معادله‌ی نسبت هزینه به ارزش [Cost/Worth (C/W) Ratio] در تجزیه و تحلیل هزینه‌ی عناصر (Analyzing Element Cost) و تجزیه و تحلیل هزینه‌ی کارکردی (Analyzing Element Function Cost) تحقق می‌یابند.


    رابطه‌ی 3
    هزینه (Cost) عبارت است از: کل هزینه‌ی انجام یک قلم کار (Work Item) و ارزش (Worth) دارای ارزش کارکردی برای آن قلم کاری (Work Item).
    در مرحله‌ی تجزیه و تحلیل کارکرد (Function Analysis)، اگر شاخص تجزیه و تحلیل کارکردی (Index Function Analysis) بزرگ‌تر از یک باشد:
    • 1
    بدین‌معنا است که چند قلم کاری (Work Item) از پتانسیل بالایی در مهندسی ارزش برخوردار هستند.
    نسبت بسیار بالای هزینه به ارزش [Cost/Worth (C/W) Ratio] بیانگر آن است که صرفه‌جویی‌های بالایی در هزینه‌ها (High-Cost Savings) در اقلام کاری (Work Item) وجود دارد و لذا برای مرحله‌ی بعدی تجزیه و تحلیل (Analysis Step) انتخاب می‌شوند.
    هم‌چنین مدل‌های تجزیه و تحلیل کارکردی دیگری وجود دارند که اغلب مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ همانند: تکنیک سیستم تجزیه و تحلیل عملکرد [Function Analysis System Technique (FAST)] که شامل موارد ذیل در تجزیه و تحلیل است:
    • شناسایی کارکردهای اولیه (Identifying Primary Functions)
    • کارکردهای ثانویه (Secondary Functions)
    • و سایر پشتیبانی‌ها.
    این روش دارای کارکردهایی در خط بحرانی (Critical Line) است. کارگران و کارمندان به کارکردهای مذکور به‌شدت نیازمند هستند.
    مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase)
    در مرحله‌ی ابراز خلاقیت، از نواوری (Innovation) و خلاقیت (Creativiy) در پردازش عناصر بالقوه‌ی هزینه استفاده می‌شود تا به‌شکل بالقوه‌ای موجب کاهش هزینه‌های اتلاف شود؛ این امر نباید منجر به کاهش متغیرهای ذیل در انتخاب عناصر اقلام کاری (Work Item) و در مفهوم مهندسی ارزش شود:
    • عملکرد (Performance)
    • کیفیت (Quality)
    • سود (Benfit)
    • کارکرد (Function)
    • زیبایی‌شناسی (Aesthetics)
    تحقق این مرحله بسیار سخت است؛ علت آن است که باید به‌عنوان بخشی از فرایند تصمیم‌گیری، جایگزین‌ها (Alternatives) و نواوری‌هایی (Innovations) درنظر گرفته شوند. +فرایند خلاقیت (Creativity Process) می‌تواند از دانش پایه (Basic Knowledge) و تجربه‌ی پایه (Basic Experieence)، آخرین اطلاعات و دیگر موارد بهره ببرد. اگر موارد جایگزین و فرایند خلاقیت تعیین شوند می‌توانیم تجزیه و تحلیل دیگری را ترتیب دهیم.
    موارد جایگزین می‌توانند از جنبه‌های متنوعی نظیر ذیل مورد توجه قرار گیرند:
    • الف - مواد و مصالح (Material)
      با توجه به بهبود در فناوری‌ها، انواع مواد و مصالح با کارکردهای مشابه می‌توانند با قیمت‌های متفاوت و در عین‌حال کیفیت‌های مشابه تولید شوند.
      قیمت مواد و مصالح با توجه به برندها و مجوزهای متفاوت آن‌ها، متفاوت خواهد بود. بنابراین انتخاب مواد و مصالح جایگزین می‌تواند در تجزیه و تحلیل مهندسی ارزش به‌کار رود.
    • ب - روش احداث (Construction Method)
      روش‌های متفاوتی در احداث وجود دارد. در گذشته، تکمیل کار تنها به‌سادگی به کارگران و کارمندان و تجهیزات وابسته بود. هم‌چنین به زمان بیش‌تری برای تکمیل کار نیاز بود. به‌موازات بهبود در فناوری‌ها، تجهیزات تکمیل کار احداث از پیشرفت‌های بیش‌تری برخوردار شد. در تجزیه و تحلیل مهندسی ارزش می‌توانیم از روش‌های جایگزینی در احداث بهره ببریم. به‌هر میزان زمان کم‌تری برای تکمیل پروژه مورد نیاز باشد شاهد کاهش هزینه‌ها به‌میزان بیش‌تری خواهیم بود.
    • ج - مدت زمان احداث (Construction Duration)
      بنابراین کاهش زمان می‌تواند یکی موارد جایگزین انتخابی باشد؛ به‌خاطر این‌که می‌تواند بر بودجه تأثیرگذار باشد.
    سوهارتو (Soeharto) در تحقیق خود چند مطلب خلاقانه نظیر ذیل مطرح می‌کند [سوهارتو (Soeharto)، 1995]:
    • الف - آیا اقلام کاری (Work Items) واقعا مورد نیاز هستند؟
    • ب - کارکرد اقلام ساختمانی یک دغدغه در طراحی احداث به‌شمار می‌روند.
      بعد از بحث مجدد، یک قلم ساختمانی می‌تواند حذف شود؛ بدون این‌که کارکرد احداث (Construction Function) کاهش یابد.
    • ج - آیا می‌توان از مواد و مصالح سبک‌تری بهره برد؟
    • د - آیا فرایندها یا روش‌های جدیدی در اِعمال اقلام پروژه‌های احداث وجود دارند که اقتصادی‌تر باشند؟
    • هـ - مرحله‌ی احداث همراه با توسعه‌ بهبود می‌یابد. در حالی که قیمت، اقتصادی‌تر می‌شود کیفیت نیز بهبود می‌یابد.
    • و - آیا ساده‌سازی (Simplification) اِعمال شده است؟
    • ز - تمایل کارفرما و طراح به ایجاد سازه‌ای بهتر و ایده‌آل‌تر موجب می‌شود که طرح، پیچیده شود‌. ممکن است با ساده‌سازی بتوانیم موجب تسهیل در مرحله‌ی احداث (Construction) و حفظ و نگهداری (Maintenance) شویم.
    موارد جایگزینی که از مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase) حاصل می‌شود بیش‌تر در مرحله‌ی تجزیه و تحلیل (Analysis Phase) مورد بحث واقع می‌شود. می‌توان از یک سلسله اقدام‌های تجزیه و تحلیل (Analysis) جهت شناسایی موارد جایگزین بهره برد [باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson)، 1984]:
    • الف - ارزشیابی (Evaluate)، پذیرش انتقاد (Submit Critics) و آزمودن (Examine) ناشی از هر مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase)
    • ب - تخمین ارزش واحد پول ناشی از هر اقدام جایگزین
    • ج - تعیین این امر که موارد جایگزین موجب بالاترین صرفه‌جویی در متغیرهایی نظیر ذیل می‌شود:
      • تضمین در کیفیت (Guaranteed Quality)
      • ظاهر (Appearance)
      • اعتبار (Reliability).
    مرحله‌ی ارزشیابی (Evaluation Phase)
    اهداف مرحله‌ی ارزشیابی (Evaluation Phase) عبارت‌اند از: کاهش چند ایده که در مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase) منجر به ایده‌های بالقوه برای بهبود ارزش پروژه شده است.
    این مرحله موجب تجزیه و تحلیل محاسبه‌ی موارد جایگزین کاربردی می‌شود. در مرحله‌ی ارزشیابی (Evaluation Phase) از محاسبه‌ی هزینه و زمان به‌عنوان راهنما در تعیین توصیه‌ها برای مرحله‌ی بعدی بهره برده می‌شود. در این مرحله به سؤال‌های مرتبط با مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase) پاسخ داده می‌شود تا موجب بهبود ارزش و کل هزینه شود [براوی (Berawi)، 2013].
    تجزیه و تحلیل انتخاب موارد جایگزین (Alternative Selection Analysis)، آخرین تجزیه و تحلیلی است که جهت انتخاب و ارزیابی بهترین موارد جایگزین به‌کار می‌رود. شاخص تجزیه و تحلیل انتخاب موارد جایگزین، در ابتدا در ارزیابی موارد جایگزین مورد استفاده قرار می‌گیرد و از طریق تعیین رتبه با استفاده از روش صفر و یک (Zero-One Method) مشخص می‌شود.
    شاخص‌ها برای کسب منافع می‌توانند نشان‌دهنده‌ی کسب ارزش‌هایی از جنبه‌های مختلف ذیل باشند:
    • اقتصادی (Economic)
    • اخلاقی (Moral)
    • زیبایی‌شناختی (Aesthetic)
    • اجتماعی (Social)
    • سیاسی (Political)
    • مذهبی (Religious)
    • قانونی (Legal).
    هزینه تنها شاخصی نیست که برای انتخاب موارد جایگزین مدنظر قرار می‌گیرد. دیگر شاخص‌ها یا موارد جایگزینی که باید مدنظر قرار بگیرند عبارت‌اند از:
    • هزینه‌ی بازنگری (Redesign Cost)
    • زمان اجرا (Implementation Time)
    • امنیت (Safety)
    • موارد زیبایی‌شناختی (Aesthetics)
    • و موارد دیگر.
    بعد از این‌که همه‌ی شاخص‌ها رتبه‌بندی شدند و همه‌ی موارد جایگزین برای هر عامل مورد ارزیابی قرار گرفت یکی از بهترین موارد - که دارای بالاترین ضریب در رتبه‌بندی است - به‌عنوان جایگزین انتخاب می‌شود. بهترین موارد جایگزین به‌عنوان جایگزین پیشنهادی در مرحله‌ی ارائه‌ی توصیه (Recommendation Phase) انتخاب می‌شوند.
    باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson) در تحقیق خود، محدودیت‌هایی برای تجزیه و تحلیل مرحله‌ی ارزشیابی (Evaluation Phase) قایل شده‌اند.
    سلسله تجزیه و تحلیل‌های انجام‌یافته توسط باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson) را می‌توان ذیلا توصیف کرد [باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson)، 1992]:
    • الف - حذف ایده‌هایی که تأمین‌کننده‌ی شرایط (Conditions) و عملیات محیطی (Operation of Environment) نیستند.
    • ب - برداشتن موقتی ایده‌های بالقوه‌ای که قادر به تحقق آن نیستیم یا این‌که در خارج از فناوری‌های حال‌حاضر (Outside the Current Technology) واقع شده‌اند.
    • ج - تجزیه و تحلیل هزینه‌ی ایده‌های مستقر (در حال‌اجرا) (Resting Ideas)
    • د - ایجاد فهرستی از ایده‌هایی که موجب صرفه‌جویی می‌شود.
      اعم از: ایده‌هایی که فوایدی به‌همراه دارد یا بالقوه موجب اتلاف می‌شود.
    • هـ - انتخاب ایده‌ها با مقایسه‌ی فواید نسبت به اتلاف‌ها
      و ارائه‌ی ایده‌هایی که موجب بالاترین میزان صرفه‌جویی می‌شود.
    مشکلات مهم را درنظر بگیریم؛ سپس فهرست کاملی از آن تهیه کنیم.
    نظیر موارد ذیل:
    • موارد زیبایی‌شناختی (Aesthetics)
    • استحکام (Durability)
    • ساده‌سازی کار (Work Simplification).
    مرحله‌ی توسعه (Development Phase)
    در مرحله‌ی توسعه (Development Phase)، تجزیه و تحلیل پیشرفته (Advanced Analysis) در زمینه‌ی موارد جایگزین و انتخابی در فرایند مهندسی ارزش با درنظر گرفتن کاهش عنصر هزینه تحقق می‌یابد. چنین تجزیه و تحلیلی عبارت است از: تجزیه و تحلیل هزینه‌ی چرخه‌ی عمر [Life Cycle Cost (LCC)] برمبنای متغیرهایی نظیر ذیل:
    • ارزش پولی (Value of Money)
    • نرخ بهره (Rate of Interest)
    • تجزیه و تحلیل پیش‌بینی دوره‌ی زمانی طراحی (Design Period Prediction Analysis).
    تجزیه و تحلیل پیشرفته (Advanced Analysis) با هدف تنظیم متغیرهای ذیل انجام می‌شود:
    • فواید بلندمدت (Fine-Tune the Long-Term Benefits)
    • نواوری‌های جایگزین (Innovation Alternatives).
    سپس در ادامه، تجزیه و تحلیل تجمعی هزینه و فایده (Cumulative Analysis of Cost an Benefits) تحقق می‌یابد که در نتیجه‌ی اِعمال موارد جایگزین حاصل شده است. موارد جایگزین همگی تجمیع می‌شوند و مورد ملاحظه قرار می‌گیرند و بدین‌ترتیب در صورت امکان باید از پایین‌ترین هزینه برخوردار باشند. این امر نه‌تنها از جنبه‌ی «هزینه» زیرنظر گرفته می‌شود بلکه هم‌چنین از بررسی‌های مفهومی در مورد جنبه‌های «اهمیت» مورد مشاهده قرار می‌گیرد و به‌دست می‌آید.
    در این مرحله، توصیه‌هایی فراهم می‌شود؛ اطلاعات تکمیل می‌گردد و فواید تکنیکی (Technically) و اقتصادی (Economically) تحقق‌یافته در زمینه‌ی موارد جایگزین مورد محاسبه قرار می‌گیرد. بنابر تحقیق براوی (Berawi)، هدف از مرحله‌ی توسعه (Development Phase) عبارت است از: پیشرفت در تجزیه و تحلیل موارد جایگزین منتخب از مرحله‌ی قبلی [مرحله‌ی ارزشیابی ](Evaluation Phase) [براوی (Berawi)، 2013].
    تجزیه و تحلیل هدایت شده توسط باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson) در مرحله‌ی توسعه (Development Phase) منجر به نتاجی نظیر ذیل می‌شود [باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson)، 1992]:
    • الف - تجزیه و تحلیل فایده و زیان (Benefit and Loss Analysis)
      در تجزیه و تحلیل سود و زیان (Benefit and Loss Analysis)، ایده‌هایی که در مرحله‌ی ابراز خلاقیت (Creative Phase) مطرح شده‌اند از بُعد فایده و زیان مدیریت می‌شوند. چند شاخص در تحقیق در مورد این تجزیه و تحلیل ایده‌ها وجود دارد:
      • فواید ناشی از هزینه‌کرد
      • طرح یا عدم طرح ایده برای تأمین الزامات کارکردی (Functional Reuirement)
      • قابلیت استفاده یا عدم قابلیت استفاده از موارد جایگزین
      • دارا بودن یا دارا نبودن تأثیر بر زمان‌بندی (Schedule)
      • بازنگری یا عدم بازنگری اضافی در مورد ایده‌های مطرح شده
      • بازنگری یا عدم بازنگری در طرح اصلی
      • استفاده یا عدم استفاده از موارد جایگزین پیشنهاد
      • تأثیر‌گذاری یا عدم تأثیر بر زیبایی‌شناسی ساختمان..

      بعد از این‌که همه‌ی سود و زیان از هر ایده ثبت می‌شود هر مورد جایگزین براساس اولویت مرتب می‌شود.
    • ب - تجزیه و تحلیل هزینه در چرخه‌ی عمر پروژه (Project Life Cycle Cost Analysis)
      چرخه‌ی عمر پروژه متشکل از شش مرحله‌ی اصلی ذیل است:
      • درک خواسته‌ها و مطالعه‌ی امکان‌پذیری (Conception and Feasibility Study)
      • مهندسی و طراحی (Engineering and Design)
      • تدارکات (Procurement)
      • احداث (Construction)
      • شروع و اِعمال (Starting and Application)
      • عملیات یا استفاده (Operation or Use).

      این امر ثابت شده است اندازه‌گیری دقیق هزینه‌ها یکی از الزامات مهم برای موفقیت مهندسی ارزش به‌شمار می‌آید. بیش‌تر تخمین‌های هزینه (Cost Estimations) - که در بخش احداث مورد استفاده قرار می‌گیرد - سرمایه (Capital) را از منظر پیمانکار (Contractor) یا کاربر نهایی (کارفرما) (End Users) مدنظر قرار می‌دهد. از منظر کارفرما (Project Owner) اگر هدف به‌حداکثر رساندن ارزش کل سرمایه‌گذاری (Whole Investment) با استفاده از حداقل هزینه است هزینه (Cost) باید به‌عنوان سرمایه (Capital)، هزینه‌های عملیات در آینده (Future Operation Costs) و هزینه‌های حفظ و نگهداری (Maintenance Costs) تلقی شود. هزینه‌ی چرخه‌ی عمر پروژه (The Project Life Cycle Cost) به‌عنوان ابزار پشتیبان (Supporting Tool) در تجزیه و تحلیل اقتصادی (Economic Analysis) به‌کار می‌رود تا موارد جایگزین ممکن را در تصمیم‌گیری بیاید و از طریق مدنظر قرار دادن عوامل اقتصادی (Economic Factors) و پولی (Monetary Factors) مرتبط با دیگر متغیرها، ارزش‌های حال و آینده (Present and Future Values) را در طول پروژه توصیف کند.
      معمولا هزینه‌ی چرخه‌ی عمر (Lifecycle Cost) از جمع هزینه‌های کل صاحبان تسهیلات (Facility Ownership) و عملیات (Operation) جهت توصیف هزینه‌های حال‌حاضر (Present Costs) و آینده (Future Costs) در خلال پروژه به‌دست می‌آید. در تجزیه و تحلیل هزینه‌های چرخه‌ی عمر پروژه، همه‌ی موارد جایگزین با هزینه‌ی چرخه‌ی عمر پروژه مورد مقایسه قرار می‌گیرند.
    مبانی اقتصادی مورد استفاده در چرخه‌ی عمر پروژه با متغیرهای ذیل توصیف شده است:
    • الف - هزینه‌های جاری (Present Costs)
    • ب - هزینه‌های آینده (Future Costs)
    • ج - هزینه‌های سالانه (Annual Costs)
      با استفاده از فرمول‌های جریان نقدی (Discounting Formula).
    انواع چرخه‌ی عمر پروژه عبارت‌اند از:
    • الف - هزینه‌های سرمایه‌گذاری (Investment Cost)
    • ب - هزینه‌های مرتبط با تصاحب و مالکیت زمین (Land Ownership/Acquisition Cost)
    • ج - هزینه‌های مهندسی (Engineering Cost)
      اعم از: برنامه‌ریزی (Planning)، طراحی (Design) و زیرنظر گرفتن (Monitoring)
    • د - هزینه‌های طراحی اضافی (Additional Design Costs)
    • هـ - هزینه‌های مدیریتی (Administration Cost)
    • و - هزینه‌های جابه‌جایی (Replacement Cost)
    • ز - ارزش‌های اضافی (Waste Value)
    • ح - هزینه‌های عملیاتی (Operation Cost)
      نظیر موارد ذیل:
      • سوخت (Fuel)
      • پاداش کارکنان (Staff Salary)
      • قبض برق (Electricity Bill)
      • مواد شیمیایی (Chemistry Material)
      • تعمیرات (Repairmen)
      • خدمات (Service)
      • حمل و نقل (Transportation).
    • ط - هزینه‌های حفظ و نگهداری (Maintenance Cost)
      نظیر موارد ذیل:
      • روان‌کننده‌ها (Lubricant)
      • قطعات یدکی (Spare Part)
      • هزینه‌های کارگری (Worker)
      • تعمیر و نگهداری پیشگیرانه (Preventive Maintenance)
      • خدمات تمیز کردن (Cleaning Service).
    • ی - هزینه‌های پولی (Cost of Money) یا بهره‌ای (Interest Epense) که در خلال پروژه صرف شده است.
    مرحله‌ی تصمیم‌گیری (Deision-Making Phase)
    هزینه‌ی چرخه‌ی عمر معمولا عبارت است از: کل هزینه‌های صاحبان تسهیلات و عملیات (Cost of Facility Ownership and Operation) که هزینه‌های حال‌حاضر و آینده را در خلال پروژه توصیف می‌کند. در تجزیه و تحلیل هزینه‌ی چرخه‌ی عمر، همه‌‌ی موارد جایگزین از بُعد هزینه‌های چرخه‌ی عمر پروژه مقایسه می‌شوند.
    در این مرحله، فرایند تصمیم‌گیری تحقق می‌یابد. هدف آن است که همه‌ی گزارش‌های منتج از موارد جایگزین - که تجزیه و تحلیل شده‌اند - به‌گونه‌ای از کارکرد تصمیم‌گیری از ناحیه‌ی کارفرمایان (گروه‌های قدرت یا تصمیم‌گیران) برخوردار باشند. مرحله‌ی تصمیم‌گیری (Decision-Making Phase) هم‌چنین به تجزیه و تحلیل متغیرهای شاخصی می‌پردازد که از لحاظ اولویت سطح‌بندی شده‌اند.
    مرحله‌ی تصمیم‌گیری با استفاده از روش‌های استاندارد تصمیم‌گیری تحقق می‌یابد. نتایج چنین تجزیه و تحلیلی، اولویت‌های سطح‌بندی شده‌ای خواهند بود که برای هریک از موارد جایگزین مهندسی ارزش تجزیه و تحلیل شده‌اند. متغیرهای جنبه‌های عمومی شاخص‌های مورد استفاده در فرایند تصمیم‌گیری مهندسی ارزش را می‌توان به ا‌شکال ذیل توصیف کرد:
    • الف - از جنبه‌ی عملکردی (Performance Aspect)
    • ب - از جنبه‌ی استحکامی (Durability Aspect)
    • ج - از جنبه‌ی اعتباری (Reliability Aspect)
    • د - از جنبه‌ی چرخه‌ی عمر هزینه‌ (Life Cycle Cost Aspect)
    • هـ - از جنبه‌ی کیفیت (Quality Aspect)
    • و - از جنبه‌ی زمان‌بندی (Scheduled Aspect)
    • ز - از جنبه‌ی تأمین موارد مورد انتظار در زمینه‌ی احداث (Construction Workability Aspect)
    • ح - از جنبه‌ی زیبایی‌شناختی (Esthetic Aspect)
    • ط - از جنبه‌ی محیطی (Environment Aspect)
    • ی - از جنبه‌های قانونی (Legal Aspect).
    در مرحله‌ی تصمیم‌گیری (Decision-Making Phase)، تمام منافع طرف‌ها در تصمیم‌گیری درباره‌ی‌ ایده‌ها در موارد جایگزین در مهندسی ارزش در پروژه‌ی احداث مدنظر قرار می‌گیرد بدون این‌که آسیبی به طرف‌های مجری احداث (Construction Implementer) وارد آید. مرحله‌ی تصمیم‌گیری (Decision-Making Phase)، یک مرحله‌ی اجرایی (Excecution Phase) در تصمیم‌گیری در مورد موارد جایگزین به‌شمار می‌رود که توسط طرف‌هایی که در این حوزه وارد می‌شوند اِعمال می‌گردد. این مرحله، یک فرایند زیرنظر گرفتن فرایند به‌منظور ارزشیابی عملکرد کاربرد مهندسی ارزش (Performance of VE Application) در مرحله‌ی احداث (Construction Phase) به‌شمار می‌رود.
    مرحله‌ی ارائه‌ی توصیه (Recommendation Phase)
    مرحله‌ی ارائه‌ی توصیه (Recommendation Phase) متشکل از ارائه‌ی موارد جایگزینی است که توصیه می‌شود و در آن، ملاحظات اساسی مطرح می‌شود. این مرحله، مرحله‌ی ارائه‌ی (Presentation Phase) تمام تجزیه و تحلیل‌ها برای تصمیم‌گیری به‌عنوان خروجی و نتیجه است. سپس به طرف‌های دارای قدرت (Authority Parties) - که در تصمیم‌گیری در مورد موارد جایگزین نقش داشته‌اند - تحویل داده می‌شود.
    این مرحله، آخرین مرحله از برنامه‌ی کاری مهندسی ارزش به‌شمار می‌رود. بعد از این‌که بهترین موارد جایگزین، مشخص و مورد تأیید واقع شد تا مرحله‌ی ارائه‌ی توصیه (Recommendation Phase) تداوم ‌یابد. مرحله‌ی ارائه‌ی توصیه (Recommendation Phase) منجر به موج ارائه‌ی توصیه‌هایی مکتوب به کارفرما (Project Owner) در مورد بهترین موارد جایگزین (Best Alternatives) می‌شود که دربرگیرنده‌ی نکته‌های تکنیکی و اقتصادی است [دل‌ایسولا (Dell’Isola)، 1997].
    باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson) در تحقیق خود توصیه می‌کنند که ملاحظه‌هایی نظیر ذیل برای کارفرما (Project Owner) فراهم شود که برای پشتیبانی از اجرای موارد جایگزین ضروری به‌نظر می‌رسد [باریه (Barrie) و پاؤولسون (Paulson)، 1992]:
    • تدارکات (Procurement)
    • روش‌های حمل و نقل (Transportation)
    • احداث در میدان عمل (Field Construction)
    • و موارد دیگر.
    این موارد باید به‌خوبی انتقال یابند (Well-Delivered) و متقاعدکننده (Convincing) باشند.
    در مرحله‌ی ارائه‌ی توصیه (Recommendation Phase) باید به فعالیت‌هایی نظیر ذیل مبادت ورزید:
    • الف - آماده‌سازی برای تجدیدنظر در موارد جایگزین
      بدین‌ترتیب مطمئن می‌شویم موارد جایگزین دارای بالاترین ارزش هستند و بیش‌ترین و رضایت‌بخش‌ترین صرفه‌جویی‌ها را به‌همراه دارند.
    • ب - ایجاد پیشنهادهایی خوب
      با استفاده از روش‌هایی که شفاف و مختصر باشند و به‌ساگی بتوان آن‌ها را درک کرد.
    تجزیه و تحلیل برنامه‌ی مهندسی ارزش می‌تواند چندین ارزش ممکن را ارائه دهد و دربرگیرنده‌ی مواردی نظیر ذیل باشد:
    • در زمینه‌ی کارها (Work Item)
      کارهایی (Work Item) با هزینه‌‌ی کم‌تر و با کیفیت بهتر از استاندارد (مورد انتظار)
    • در زمینه‌ی کیفیت (Quality)
      در پنج شکل:
      • مواردی جایگزین با هزینه‌های کم‌تر با کیفیتی مشابه با کیفیت استاندارد
      • مواردی جایگزین با هزینه‌های کم‌تر با کیفیتی کم‌تر از کیفیت استاندارد
      • مواردی جایگزین با هزینه‌های بالا با کیفیتی بهتر از کیفیت استاندارد
      • مواردی جایگزین با هزینه‌های بالا با کیفیتی بالاتر از کیفیت استاندارد
      • مواردی جایگزین با بیش‌ترین تلاش در جهت اجتناب از هزینه‌های بالا با کیفیتی پایین‌تر از کیفیت استاندارد.
    واقعیت آن است که اجرای مهندسی ارزش غالبا با مفاهیم متبادر شده در طرف‌های درگیر درتعارض است. به‌عنوان مثال، مشاوران در زمینه‌ی برنامه‌ریزی احداث، طرحی تکنیکی طراحی می‌کنند؛ این در حالی است که طرف‌های مهندسی ارزش، نیازمند طرحی هستند که در آن، هزینه‌های احداث با کاهش همراه باشد. این وضعیت ممکن است محرکی برای تعارض (Conflict) باشد. در صورت وجود هماهنگی بین همه‌ی طرف‌ها در یک پروژه‌ی احداث از جمله طرف‌های ذیل می‌توان به‌گونه‌ای موارد جایگزین مطرح شود به‌گونه‌ای که از ضرر حتی یک طرف اجتناب شود:
    • کارفرما (Project Owner)
    • مشاور (Consultant)
    • پیمانکار (Contractor)
    • تیم همکاران در مهندسی ارزش (VE Team).
    این امر نیازمند استفاده از رویکردهای ارتباطی (Communication Approach)، درک متقابل (Comprehenion) و هماهنگی (Coordination) در اِعمال مهندسی ارزش است.
    اگر همه‌ی طرف‌ها روش مهندسی ارزش را در پروژه‌های احداث اِعمال کنند هزینه‌های احداث بهینه خواهد شد. در واقع، مهندسی ارزش در اندونزی هنوز در پروژه‌های احداث اِعمال نمی‌شود. مهندسی ارزش مفهومی است که فقط برای کارفرمایان (Project Owners)، مشاوران (Consultants) یا پیمانکاران (Contractors) اِعمال نمی‌شود. بلکه به‌خاطر فواید چندگانه‌ای که دارد باید به درک اهمیت آن در مدیریت احداث نیز پرداخته شود.
    منابع
    (بی.تا.). تاریخچه‌ی مهندسی ارزش ایران. مرجع دانش مهندسی ارزش ایران. پیوند
    Rani, H. A. (2024). Value Engineering Concept in Construction Project Management.ResearchGate.Link
آخرین مطالب