سخنرانی‌ها
زمان باارزش‌ترین سرمایه‌ی آدمی (سخنرانی گردهمایی هفتم به‌شماره‌ی 5)
چهارشنبه، 23 اسفند 1402

زمان باارزش‌ترین سرمایه‌ی آدمی (سخنرانی گردهمایی هفتم به‌شماره‌ی 5)

سخنرانی مهندس علیرضا رزاقی‌فرد در گردهمایی هفتم
زمان باارزش‌ترین سرمایه‌ی آدمی
مقدمه
یک نکته‌ای را در مورد زحمت‌هایی که جناب مجتبی قیوم‌علی نزدیک به 15 سال است که در شرق کشور متحمل شده‌اند و تقریبا اکثر روستاها رفته‌اند و از نزدیک در استان خراسان جنوبی حوزه‌ی تمرکزی کاری‌شان در خیریه بوده است مطرح کنم. واقعا چنین افرادی در کشور کم هستند. انشاء‌اله بتوانیم قدر چنین افرادی را بدانیم. زیرا عاشقانه دارند زحمت می‌کشند. تقاضا دارم برای سلامتی ایشان یک صلواتی بفرستید!
پس به‌لطف خدا یکی از روستاهایی که برحسب اتفاق‌هایی قسمت و تصویب شد - با جناب مهندس حسین اشجع که صحبت می‌کردیم می‌گفتند «نصیب» با «قسمت» فرق دارد - خدا خواست و این توفیق گردن ما افتاد روستای رزم‌گاه بود که توضیح آن را جناب مجتبی قیوم‌علی در جلسه‌ی قبل و این جلسه ارائه کردند. به‌لطف خدا داریم یک مقدار متمرکز‌تر کار می‌کنیم؛ انشاء‌اله شاید پنج سال دیگر مثل همان روستای جبار - که در آن‌جا شرکت وقت نگذاشت بلکه یک پول خیلی کوچکی گذاشت و شاید باورتان نشود در سال 1396، چهار میلیون تومان برای آن روستا شارژ کردیم ولی امسال توانستند سه میلیارد تومان پسته بفروشند - عمل کنیم. اصلا شکل بحث‌های توسعه‌ی کسب و کارهای اجتماعی این‌گونه است. اثر پروانه‌ای دارد. یک کار کوچکی انجام می‌دهیم آثار خیلی زیادی به‌همراه دارد. این بحث خیلی مهمی در کسب و کار اجتماعی به‌شمار می‌آید.
... و این کار دولت‌ها نیست؛ بلکه کار همین جمع‌ها و همین آدم‌ها است. اصلا دولت‌ها نمی‌توانند چنین کارهایی را محقق کنند. اصلا ماهیت، ذات و شکل آن، کاری مردمی است. می‌توانیم ساعت‌ها در این زمینه صحبت کنیم. خوب! می‌گویند سنگ بزرگ علامت نزدن است. ما یک شرکتی هستیم که می‌خواهیم بتوانیم بحث‌های توسعه‌ی اجتماعی را در یک روستا راه بیاندازیم.
جناب مجتبی قیوم‌علی هم قبول زحمت کرده‌اند؛ هر ماه یک الی دو بار به این روستا مستقیما مراجعه می‌کند. به‌لطف خدا چند ماه پیش با بنیاد خیریه به‌نام الزهرا(سلام‌اله علیها) صحبت کردیم و ضامن پنجاه وام 20 میلیون تومانی شدیم. منابع‌شان را ما تأمین نکردیم بلکه بنیاد خیریه‌ی الزهرا(سلام‌اله علیها) منابع اصلی این کار را تأمین کرد و ما فقط ضمانت کردیم. البته کمک‌های کوچکی هم در طول سال توانستیم انجام دهیم.
نکته‌های که می‌خواستم عرض کنم الآن بحث خانواده مطرح است که یک‌مقدار ویژه است. می‌خواهیم خود همکاران هم - که در شرکت زحمت می‌کشند و موجب توانمندی شرکت می‌شوند تا شرکت این کار را انجام دهد - به‌صورت ویژه در این کار خیر هم - که این خانواده است - به‌صورت مستقیم دخیل شوند. حالا ساز و کارش را هم انشاء‌اله در گروه اعلام خواهیم کرد تا هر کسی به‌وسع‌اش در یک یا دو پرداخت مشخص کند تا پول هم به حساب این خانواده واریز شود و بدین‌ترتیب بتوانیم این‌ها را خوشحال کنیم. اگر همه صلاح بدانید.
پس ما داریم کارهای‌مان را در روستا انجام می‌دهیم ولی می‌خواستم از همکاران درخواست کنم این خانواده را خودشان به‌صورت مجزا و با ساز و کاری که خدمت‌تان عرض خواهیم کرد مورد توجه قرار دهند.



بحث‌مان در جلسه‌های قبلی در مورد عمر و زمان‌مان بود که این فرصتی را که خداوند به ما داده است را غنیمت بشماریم. چند جمله از یکی از بزرگان کسب و کار در دنیا را یادداشت کرده‌ام -که از یک سخنرانی ایشان بوده است - بیان می‌کنم. در یک جمعی ایشان سخنرانی داشته است؛ چند تا جمله گفته است که گفتیم این جمله‌ها را با هم مرور کنیم. البته فارغ از عقاید و دیدگاه‌ها در کشورهای غربی جمله‌های ایشان را بدون تحلیل ارائه می‌کنیم و به این امر نمی‌پردازیم که آیا درست گفته است یا غلط.
همه‌ی قصه سر این جمله‌ی آخر است؛ به‌گونه‌ای که مدیرعامل شرکت بزرگی برای یک عده‌ای سخنرانی می‌کند؛ حرف‌ها را پله‌پله می‌زند می‌آید به نقطه‌ای می‌رسد و می‌خواهد بگوید: «زمان شما محدود است».



حالا فارغ از این‌که زندگی ایشان را مطالعه کرده‌ام و می‌گویند نظرش در مورد زندگی پس از زندگی، 50، 50 بوده است. یعنی 50 درصد قبول نداشته است که دنیای دیگر وجود دارد و 50 درصد قبول داشته است. هنوز با خودش سنگ‌های‌اش را باز نکرده است که وقتی می‌میرد پوسیده می‌شود یا به‌قول آیت‌اله عبداله جوادی آملی از پوست بیرون می‌آید. به‌هر حال انسان باید تکلیف‌اش را با خودش معین کند که وقتی می‌میرد بعد از مرگ پوسیده و تمام می‌شود یا این‌‌که تازه سر بیرون می‌آورد. این بنده‌ی خدا تکلیف‌اش را با خودش معین نکرده بود؛ 50، 50 بوده است. اما می‌خواهد بگوید زمان محدود است. برای هر انسان، باارزش‌ترین چیزش عنصر زمان است و این زمان تنها عنصری است که دارد می‌گذرد و ما نمی‌توانیم جلوی آن را بگیریم.


خوب اگر زمان برای هر انسان محدود است که این‌گونه است برای هر انسان یک مثلثلی مطرح شده است که انسان سه بخش دارد:
  • یک بخش‌اش، عقلانیت و علم او است.
  • یک بخش‌اش، بعد جسمانی او است.
  • یک بخش‌اش، دل‌اش است که قسمت معنویت او است.
این‌جا انسان‌ها - حتی آنانی که از عمر و وقت‌شان می‌خواهند خیلی استفاده کنند - دچار خطا می‌شوند. مثلا یک ضلع مثلث را درنظر می‌گیرند. فقط به جسم می‌پردازند. به‌دنبال ورزش، تمرین و ... می‌روند تا بدن‌شان سالم بماند. هم در اطرافیان دیده‌ایم هم در جامعه مواجه شده‌ایم در دنیا مشاهده کرده‌ایم؛ یعنی فکر و ذهن این آدم از صبح تا شب، ورزش است. بقیه‌ی چیزها حداقلی است و اگر نگوییم صفر است؛ خیلی منظم و با برنامه ولی فقط یک ضلع را مدنظر دارد. جسم‌اش را سالم و قوی و باقدرت نگه داشته است. آیا این کار درست است؟ آیا ما فقط از بدن و جسم تشکیل یافته‌ایم که فقط به آن می‌رسیم؟ این سؤال را باید جواب دهیم. حالا بماند یک‌سری افراد هستند که به این بعد هم توجه ندارند.
حالا می‌بینیم یک‌نفر دانشمند است و روحیه‌ی علمی دارد محقق است و وقت می‌گذارد تلاش می‌کند ... ضلع عقلانیت و علم را رشد داده است اما می‌بینیم به جسم‌اش نمی‌رسد. از بدن ضعیف و نحیفی برخوردار است. دارد می‌میرد؛ عضله‌های‌اش ضعیف است. این هم به‌تنهایی درست نیست. چون جسم‌مان در اصل عرابه‌ای است که باید ما را بکشد اگر این جسم ضعیف باشد نمی‌تواند ما را بکشد. حرکت نمی‌تواند بکند.
حتی ممکن است افرادی در دنیا باشند که حتما هستند که می‌آیند و به دو ضلع مثلث خوب می‌رسند. عقل‌شان را خیلی قوی می‌کنند؛ عقلانت‌شان را توسعه می‌دهند؛ آگاهی‌شان را بالا می‌برند؛ علم‌شان و دانش‌شان را به‌شکل مهارت و فناوری رشد می‌دهند در عین حال به جسم‌شان هم می‌رسند؛ بدن‌شان سالم است ... اما ضلع دیگری هم از مثلث وجودشان هست که به آن توجه ندارند وآن، بعد معنویت و دل است.
پس اگر بخواهیم واقعا رشد واقعی داشته باشیم به‌هر میزانی که بتوانیم باید تلاش کنیم که هر سه ضلع و بعد وجودی‌مان را رشد دهیم. هم سعی کنیم دانش، مهارت و فن را رشد دهیم هم سعی کنیم جسم‌مان را رشد دهیم. به‌گونه‌ای که جسم‌مان سالم باشد درست کار کند و هم معنویت‌مان رشد پیدا کند. اگر به معنویت‌مان رشد ندهیم یک‌جای کار می‌لنگد.


این مطلب را به چه خاطر عرض کردم؟ به‌خاطر این‌که ما مسلمان هستیم. خداوند را باور داریم. پیامبر و قرآن را باور داریم و لذا باید به آموزه‌هایی که به ما داده شده است توجه کنیم. واقعا بنشینیم و فکر کنیم. ببینم اگر اشتباه است استدلال بیاوریم که اشتباه است. اگر درست است سعی کنیم به آن فکر کنیم و به آن عمل کنیم.
یکی از بحث‌هایی که خیلی جدی محسوب می‌شود آن است که در مقدمه‌ی ماه مبارک رمضان قرار داریم و این ماه به‌لحاظ آموزه‌های که به ما داده شده است ماه متفاوت با ماه‌های دیگر است. انشء‌اله که بتوانم از این ماه بهره ببریم.
خوب دو موضوع دیگر باید خدمت‌تان ارائه کنم و بحث‌ام را تمام کنم:


یکی این‌که در چنین ایامی که نزدیک ماه مبارک بوده است پیامبر(ص) برای جمعی صحبت کردند. اگر این صحبت‌های پیامبر(ص) را مطالعه بفرمایید می‌توانید از آن بهره ببرید که الان فرصت ارائه‌ی آن نیست و زمان کم است. اما تحت‌عنوان خطبه‌ی شعبانیه آمده است. چون اواخر ماه شعبان مطرح شده است و به ما کمک می‌کند شناختی از ماه مبارک مضان پیدا کنیم. خواهش‌ام آن است که یک‌بار ترجمه‌ی خطبه‌ی شعبانه را بخوانید و فکر نمی‌کنم پنج دقیقه بیش‌تر وقت‌تان را بگیرد.
انشاء‌اله بتوانیم انسانی سه‌بعدی باشیم. هم بتوانیم جسم‌‌مان را سلامت نگه داریم؛ هم بتوانیم عقلانیت و دانش‌مان را ارتقا دهیم هم بتوانیم وجدان، معنویت و دل‌مان را زنده نگه داریم.
یک صلوات بفرستید.
گردهمایی‌ها
  • گردهمایی یازدهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی یازدهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های فرهنگسرای اندیشه - 10 اسفند 1403
     
  • گردهمایی دهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی دهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    مجتمع خدمات رفاهي نور، سالن همايش آفتاب - 28 آذر 1403
     
  • گردهمایی نهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی نهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های فرهنگسرای اندیشه - 26 شهریور 1403
     
  • گردهمایی هشتم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی هشتم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران - سی‌ام خرداد 1403
     
  • گردهمایی هفتم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی هفتم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های فرهنگسرای اندیشه - 19 اسفند 1402
     
  • گردهمایی‌ششم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی ششم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های فرهنگسرای اندیشه - 18 دی 1402