تولید ناخالص ملی
بسماله الرحمن الرحیم
خدمت همهی همکاران محترم، سلام عرض میکنم که در هر نقطهای چه در دفتر و چه در پروژهها دارند کار میکنند. انشاءاله بتوانیم با کمک یکدیگر، سقف شرکت را مستحکم نگه داریم و در این مسیری که درنظر گرفتهایم پیش برویم.
عرض تبریک دارم ولادت باسعادت حضرت فاطمهی زهرا(سلاماله علیها) را که بهنوعی مسمی شده است به روز مادر و روز زن و روز همسر. بههمین مناسبت به همهی مادرانی تبریک میگویم که در این جلسه حضور دارند. مادران همهی شماها که در جلسه حضور ندارند. همسرانتان و هر کسی بهنوبهی خودش.
یک عرض تبریک ویژه داریم به جناب بهادر میرزایی که ازدواج کردهاند و انشاءاله که زندگی خوب، خوش و خرمی داشته باشند و بتوانند یک زندگی خیلی خوبی را بسازند.
مطلب سومی که میخواستم بگویم دربارهی خود شرکت است که جناب مهندس امیر مالکی توضیح دادند چون مناسبت ولادت حضرت زهرا(سلاماله علیها) است توضیحی ارائه کنم. وقتی میخواستیم شرکت را تأسیس کنیم بهدنبال یک اسمی میگشتیم. اگر اول کلمات تشکیلدهندهی شرکت را کنار هم قرار دهید میشود: فدک (FADAK). بنابراین اسم شرکت را به اسم حضرت زهرا(سلاماله علیها) ثبت کردیم و با همهی فراز و نشیبهایی که شرکت داشته است شخصا احساسام بر این است که عنایت ویژهای نسبت به ما وجود دارد و کمک ما است.
دلیلاش آن است که علاوه بر جلسهی قبل که در خدمتتان بودیم پروژهی پل زیاران که قراردادش منعقد شد شرکت در یک مناقصهی دیگر در شهر ایلام برنده شده است که مبلغاش تقریبا نزدیک به 80 میلیارد تومان است که فرایند تحویل زمیناش چند ساختمان اداری است و این فرایند در حال انجام است. فرایند قراردادش هم همزمان در حال انجام است.
در مورد این دو پروژه اگر همکاران پیشنهادی دارند میتوانند با اینجانب درمیان بگذارند. بفرمایند چه کاری میشود انجام داد و راهنمایی کنند حالا تلفنی یا پیامکی یا نوشتاری. بهعنوان مثال اگر نظری دارید در پیامرسان بله برایام بفرستید تا بتوانام از فکرتان استفاده کنم.
مطلب بعدی در مورد مکان و زمان جلسه است. جلسههایمان بهصورت فصلی در حال برگزاری است و عمدتا در فرهنگسرای اندیشه برگزار میشود. آنجا یکسری مشکلات داشت. یکی در جای پارکاش بود. از جایی که پارک میکنیم تا به فرهنگسرا و سالن برسیم یکمقدار فاصله وجود داشت. در زمینهی تدارکاتاش یکسری مشکلات وجود داشت. به پیشنهاد جناب مهندس محمد جعفری، جناب سعید اشتری و جواد فقیهی را اینجا فرستادیم تا از لحاظ کلاس کاری و طراحی و مسائلی از این دست، قطعا اینجا خیلی بهتر است. از لحاظ مکانی برای افرادی که از غرب میآیند
بعد مسافت دارد. اما با توجه به اینکه هر فصلی یکبار چنین گردهماییهایی پیش میآید شاید قابلتحمل باشد. به نظرسنجی بگذاریم. یک نظری خودم دارم که حدود یکسالی است که به آن فکر میکنم و به جمعبندی نرسیده بودم. ولی با این مسأله که بهصورت ناخواسته پیش آمد شهردار منطقهی 18 از ساعت 10 صبح قرار بوده است که برای بازدید بیاید یک زمانی آمد که مهندس حسین اشجع در برنامه بنا بوده است صحبت کند و صحبتهایی را آماده کرده بودند این اتفاق موجب محرومیتمان از صحبتهای ایشان شده است. آن دانشی که میخواستند به ما انتقال دهند تحقق نیافت. لذا پیشنهادم آن است که گردهماییها را روز جمعه بیاندازیم. روز جمعه در هر فصل یکبار خیلی باعث مزاحمت برای بچهها نمیشود. ولی چون یکمقدار برنامهریزی غیر از جمعه سخت است روز جمعه ساعتی بگذاریم که آمد و شدش خیلی به ترافیک نخورد ... یا اینکه ممکن است بخواهیم یکی از همکاران را بهعنوان همکار ساعی شرکت معرفی کنیم ممکن است با کارش تداخل پیدا کند و مثلا ممکن بود جناب مهندس حسین اشجع را میخواستیم امروز بهعنوان همکار ساعی معرفی کنیم این اتفاق میافتاد. وقتی به بازدید میرود نمیتواند در گردهمایی حضور پیدا کند. روز جمعه از هر لحاظ مناسبتر است البته زمانی که خیلی به ترافیک نخورد.
لذا نظرسنجی میگذاریم در مورد مکان گردهمایی. اگر کسی جای بهتر و مناسبتری سراغ دارد اطلاعرسانی کند. همانطور که عزیزی اینجا را معرفی کرد تا جای مناسبتری را مدنظر داشته باشیم. اگر معرفی بفرمایید دوستان را برای بازدید میفرستیم اگر مناسب بود مثلا از لحاظ طراحی بهشکلی باشد که با فیلمبرداری دلانگیز باشد. مثلا فرهنگسرای اندیشه خیلی دلانگیز نبود. لذا جمعه مناسبتر است. خصوصا در بحث معرفی ممکن است کسی درگیر شود و نتواند بیاید. اگر نیاید و خواسته باشیم در آنجلسه معرفیاش کنیم چند جلسهی دیگر هم معرفیاش نمیکنیم. زیرا باور ندارد که بلیطاش برنده است. ما هم یکسالی به او فکر نمیکنیم.
اگر هم بهصورت قهری نظیر داستانی که برای مهندس حسین اشجع اتفاق افتاد که نتوانست بیاید برنامه ناقص خواهد شد. مسائلی که میخواستم بهصورت موردی خدمتتان بگویم وبسایت را جناب مهندس امیر مالکی محبت کردند و معرفی کردند. این وبسایت را کمکم بهروزسانی میکنیم تا بتوانیم یک پل ارتباطی برقرار کنیم. فرمهایمان را آنجا گذاریم. هم شرکتهای دیگر بتوانند استفاده کنند. خودمان بتوانیم استفاده کنیم. یواشیواش یک ابزار کار بشود. لذا در مورد وبسایت محبت کنید و توجه داشته باشید.
مقدمه
اگر دقت کنید معمولا هر شرکتی یک شعاری دارد. بحث ارزش و خلق ارزش را شعار خودمان در شرکت قرار دادیم: «خلق ارزش با استفاده از تخصص، فناوری، نواوری و تجربه». در مورد خلق ارزش خیلی باید صحبت بکنیم. حالا در زمینههای علوم انسانی خیلی صحبت میشود. در حوزههای وحیانی و دینی خیلی صحبت میشود. در زمینههای مدیریتی و آنچه در مورد کسب و کار مدنظرمان است میخواهیم بدانیم خلق ارزش چیست؟ ارزش چیست؟
حالا در این جلسه که نمیتوانیم صحبت کنیم چون بحث خیلی وسیعی است. ولی برای اینکه بتوانیم پرسپکتیوی داشته باشیم سعی کردم که یکسری کشورها را بتوانیم مقایسه کنیم. یک ذهنیتی پیدا کنیم. هم برای هوش سیاسیمان مناسب است و هم برای هوش سازمانیمان. اگر فردا یک خبری بهگوشمان خورد شاید بتواند به ما کمک کند.
یک مفهومی را داریم بهنام «تولید ناخالص ملی». تولید ناخالص ملی چه میگوید؟ تولید ناخالص ملی به انگلیسی بهشکل مخفف بهصورت GDP بیان میشود. این کلمه مخفف چیست؟
GDP=Gross Domestic Product
- ناخالص (Gross)
- داخلی (Domestic)
- تولید (Product).
جناب مهندس ضیاءالدین نجفی جیلانی را بهعنوان عضو هیأتمدیره معرفی میکنیم و تخصصشان تأسیسات است. سالها این افتخار را داریم که خدمتشان هستیم. درسهای بسیاری از ایشان آموختهایم. انشاءاله سالها در کنارمان باشند.
تولید ناخالص ملی (GDP) که مطرح میشود میگویند فلان کشور در فلان سال میلادی، تولید ناخالص ملی (GDP) چه میزان بوده است؟ و وزنکشی کشورها در اینجا معلوم میشود. اینکه کشوری دارد قلدری میکند بر چهچیزی قلدری میکند؟ اینکه میگوید حرف، حرف من است ... طبعا وقتی این امر را کمی کوچک کنیم میتوان آن را درک کنیم.
فرض کنیم دو برادر هستند هر دو دارند شلوار تولید میکنند. یکی از دو برادر دارد 20 هزار شلوار میدوزد؛ دیگری یک مغازه دارد روزی ده الی بیست شلوار میدوزد. تفاوت اندازهها را حس کردید؟ با هم فرق دارند. مدیریتشان، برنامهریزیهایشان و ... با هم متفاوت است. یکی هر هفته، کامیون، کامیون پارچه میخرد؛ دیگری سالی یک کامیون پارچه خریداری میکند. آن برادری که هر هفته؛ یک کامیون پارچه میخرد دارای قدرت چانهزنی بیشتری است؛ از اعتبار بیشتری برخوردار است.
حالا بیاییم مقیاس تولید را بزرگتر کنیم. اینکه کشورهای مختلف دارند تولید میکنند. یک اتحادی بین هفت کشور وجود دارد که گروه جیهفت (G7) نامیده میشود. آیا این کشورها را میشناسید؟ امریکا، کانادا، انگلیس، فرانسه، ژاپن، ایتالیا و آلمان. چهار کشور اروپایی، دو کشور امریکایی و یک کشور آسیایی. این هفت کشور، جیهفت (G7) را بههمراه اتحادیهی اروپا تشکیل میدهند و یک سازمان بیندولتی تشکیل دادهاند. این کشورها از نظر صندوق بینالمللی پول، اقتصادهای پیشرفته و بزرگ دنیا را تشکیل دادهاند. دارای روابط اقتصادی، سیاسی، نظامی و ... درهمتنیدهای هستند.
اخیرا کلمهای بهنام بریکس (BRICS) را زیاد شنیدهایم. ابتدا چهار کشور برزیل، روسیه، هند و چین دور هم جمع میشوند و بریک (BRIC) را تشکیل میدهند. سپس افریقای جنوبی (South Africa) هم اضافه میشود و بریکس (BRICS) ایجاد میشود. این کشورها خواستار ایجاد نظم مالی جدیدی در جهان هستند:
B = Brazil برزیل =
R = Russia روسیه =
I = India هند =
C = China چین =
S = South Africa افریقای جنوبی =
اکنون کشورهایی مثل: مصر، اتیوپی، امارات متحدهی عربی و ایران به عضویت بریکس (BRICS) درامدهاند. چون هند و چین عضو این سازمان هستند نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. ولی 28 درصد از قدرت اقتصادی دنیا را دردست دارند.
تولید ناخالص ملی (GDP) را میتوان کل ارزش پولی محصولات و خدمات نهایی تولید شده توسط واحدهای اقتصادی در هر کشور در هر سال مثلا 2024 تلقی کرد. فرمول آن اینگونه محاسبه میشود:
تولید ناخالص ملی (GDP) = مصرف + سرمایهگذاری + مصارف دولتی + صادرات - واردات
تولید ناخالص ملی (GDP)، شاخصی برای سلامت اقتصاد کشور بهشمار میرود. شاخصی برای مقایسهی اقتصاد هر کشور با اقتصاد بینالمللی محسوب میشود. یک پلان رنگبندی برای این مقایسه وجود دارد. کشورهایی را نشان میدهد که تولید ناخالص ملیشان (GDP) بالای 20 تریلیون دلار است؛ بین 10 و 20 تریلیون دلار است ... تا پایینتر از 0.05 تریلیون دلار است ... مثلا مصر حدودا 0.5 تریلیون دلار است.
به اینکه چرا از تولید ناخالص ملی (GDP) صحبت میکنیم هم میرسیم.
اکنون کشورهای جیهفت (G7) را درنظر بگیریم. این هفت کشور رویهم 49 تریلیون دلار در سال تولید دارند. یعنی 49.300 میلیارد دلار ... اگر برگردیم به مثال خودمان، همانند برادری بود که 20 هزار شلوار در روز تولید میکرد و از قدرت چانهزنی بیشتری هم برخوردار بود. بهعنوان مثال، یک روز پارچه نخرد همه گیر میکنند. چون امکاناتش را توسعه داده است یکروز شلوار نفروشد بازار بههم میخورد ... و این هفت کشور بهتنهایی 49 تریلیون دلار دارند تولید میگنند. همه با دلار کار میکنند و وقتی یک کشور را تحریم کنند آن کشور قفل میشود.
بنابراین اگر کشوری بخواهد حرکت کند اگر نظام مالی بریکس راه بیافتد و پول واحدی در آن تشکیل شود و آن کشور با آن بتواند وقتی نفت میفروشد بتواند چیزی دریافت کند.
اما کشورهای بریکس (BRICS) رویهم 27 تریلیون دلار در سال تولید دارند. از 49 تریلیون دلار در سال تولید کشورهای جیهفت (G7)، امریکا بهتنهایی دارای تولید ناخالص ملی (GDP) بهمیزان 29 تریلیون دلار است. این موارد واقعیتهایی است که باید بپذیریم. بهعبارت دیگر 29 تریلیون دلار
در سال دارد تولید میکند. اما از آنطرف چین در کشورهای بریکس (BRICS) رویهم 60 درصد تولید این سازمان را به خود اختصاص داده است.
بررسی دموی تولید ناخالص ملی (GDP) کشوها در پنجاه الی شصت سال اخیر نشان از جابهجایی کشورها دارد و خیلی زیباست. اگر بیکار بودیم بهجای صرفوقت بر موارد بیهوه، این موارد را جستجو کنیم. مشاهده میکنیم بعضی کشورها از دیگر کشورها بالاتر آمدهاند مثلا چین هماکنون بالاتر از هند است ... ولی از لحاظ تولید ناخالص ملی (GDP) هنوز در دنیا دوم است.. اینهمه تعریف میکنیم هنوز در دنیا دوم است؛ با اختلاف هم دوم است. امریکا 29 تریلیون دلار است و چین 19 تریلیون دلار.
جمع تولید ناخالص ملی (GDP) پنج کشور برزیل، روسیه، هند، چین و افریقای جنوبی در سازمان کشورهای بریکس (BRICS)، 27 تریلیون دلار میشود. بقیهی کشورهای عضو بریکس (BRICS) متشکل از: : مصر، اتیوپی، امارات متحدهی عربی و ایران، مازاد این رقم را تولید میکتند. این مبلغ مازاد، عددی بهشمار نمیرود. جمع تولید ناخالص ملی (GDP) پنج کشور برزیل، روسیه، هند، چین و افریقای جنوبی شاید 80 الی 90 درصد مجموع تولید ناخالص ملی (GDP) دوازده کشور بریکس (BRICS) باشد.
پس مفهوم تولید ناخالص ملی (GDP) را متوجه شدیم. اکنون میخواهیم یک مفهوم جدید ارائه کنیم و آن عبارت است از: سرانهی تولید ناخالص ملی (GDP per Capita). بدینمفهوم که تولید ناخالص ملی (GDP) هر کشور را بر جمعیت آن کشور تقسیم کنیم. به مثال خودمان برگردیم؛ بدینمعنا که درست است که آن برادر 20 هزار شلوار میدوزد ولی اعضای خانوادهاش چند نفر هستند؟ آن برادری که درامد کمتری دارد اگر اعضای خانوادهاش بیشتر باشند دچار بحران میشود. یعنی مهم آن است که چقدر تولید میکنم و حاصل تقسیم آن بر جمعیت کشور چه عددی است. این عدد همان سرانهی تولید ناخالص ملی (GDP per Capita) است. بهعبارت دیگر رقم تولید ناخالص ملی (GDP) بهازای هر فرد است.
بیاییم کمی سادهسازی کنیم. فرض بگیریم تولید ناخالص ملی (GDP) امریکا را - که 29 تریلیون دلار شده است - بر جمعیتاش که 340 میلیون نفر است تقسیم کنیم. مثل بیتالمال در زمان حضرت علی(علیهالسلام) که بر همه تقسیم میشد. امسال امریکا میخواهد تولید ناخالص ملیاش (GDP) را تقسیم کند و به همه بدهد. میخواهیم ببینیم بهطور مساوی به همه چقدر میرسد؟ میشود: 60 هزار دلار در سال ... که وقتی بر 12 ماه تقسیم کنیم میشود: 5 هزار دلار در ماه ... وقتی از افرادی که خارج میروند حقوقشان را میرسیم حول و حوش 4 هزار دلار اعلام میکنند. تقریبا متوسط تولید ناخالص ملیاش (GDP) به همه میرسد.
سرانهی تولید ناخالص ملی (GDP per Capita) فرانسه حدود 86 هزار دلار است؛ آلمان 70 هزار دلار است؛ ژاپن 53 هزار دلار است؛ زیرا از جمعیت بیشتری حدود یکصد و خردهای میلیون نفر برخوردار است ... انگلیس 62 هزار دلار است؛ امریکا 86 هزار دلار است؛ کانادا هم 62 هزار دلار است ... مشاهده میکنید در کشورهای عضو گروه جیهفت (G7)، دامنهی سرانهی تولید ناخالص ملی (GDP per Capita) بین 60 الی 70 الی 80 هزار دلار است. وقتی به ماه تقسیم میکنیم مثلا میشود هر فردی، 6 هزار دلار در ماه.
در حوزهی کشورهای بریکس (BRICS)، سرانهی تولید ناخالص ملی (GDP per Capita) برای برزیل 22 هزار دلار در ماه است. برای روسیه این رقم به 47 هزار دلار در ماه میرسد. هند، 11 هزار دلار است؛ علت آن است که جمعیت خیلی بیشتری دارد. این رقم برای چین، 26 هزار دلار است ... و افریقای جنوبی، 15 هزار دلار است.
بهعبارت دیگر وقتی تولید ناخالص ملی (GDP) را میخواهیم بهطور مساوی به مردم این کشور تقسیم کنیم 11 هزار دلار میشود. اگر به 12 ماه تقسیم کنیم میشود: ماهی 1000 دلار.
میخواهم کمی ذهنمان آگاه شود.
اکنون یک اصطلاح دیگری داریم با عنوان: سرانهی تولید ناخالص ملی برمبنای برابری قدرت خرید (GDP PPP). این اصطلاح بر چهچیزی دلالت میکند؟ در این شاخص، چین از امریکا جلوتر است. برای اینکه بحث روشن شود مثالی میزنیم: درست است که فرد ماهی 6 هزار دلار میگیرد ولی با این پول، چقدر میتواند جنس بخرد؟ ولی اگر یک فرد IT خوانده است و میخواهد از ایران به چین برود و کار کند و حقوقاش 6 هزار دلار باشد ... و یک پیشنهاد دیگری هم از امریکا دارد. هر دو به وی 6 هزار دلار در ماه حقوق میدهند. قطعا چین را انتخاب میکند. چرا؟ ... البته اگر جنبههای دیگر را کنار بگذاریم و مقایسهی اقتصادی مدنظر باشد و مواردی مثل اینکه تکنولوژی در امریکا بیشتر پیشرفت میکند را مدنظر قرار ندهیم. علت آن است که با 6 هزار دلاری که در چین دریافت میکند ممکن است بتواند 4 هزار دلارش را پسانداز کند و با 2 هزار دلار زندگیاش بچرخد ... ولی در امریکا ممکن است از 6 هزار دلار، 4 الی 5 هزار دلارش خرج شود و 1 الی 2 هزار دلار پسانداز کند.
پس در اینجا سرانهی تولید ناخالص ملی برمبنای برابری قدرت خرید (GDP PPP) مطرح میشود - که همانطور که در نمودار مشاهده میفرمایید - چین بالاتر از امریکا است. بدینمعناست که مردم چین با سرانهی تولید ناخالص ملی (GDP per Capita) بهمیزان 26 هزار دلار نسبت به 86 هزار دلار در امریکا دارای قدرت خرید بیشتری بهمیزان 47.07 در برابر 39.17 در امریکا هستند.
این مفهوم سرانهی تولید ناخالص ملی برمبنای برابری قدرت خرید (GDP PPP) را در بحثمان مدنظر قرار نمیدهیم. بیاییم در تولید ناخالص ملی (GDP) تا بفهمیم آن برادری که تولید بیشتری دارد کیست؟ لذا میآییم در منطقهای که کشورعزیزمان واقع شدهاند بررسی میکنیم. در این منطقه، سه کشور دیگر در اشل ایران را از لحاظ جمعیتی مدنظر قرار میدهیم: عربستان، ترکیه و پاکستان.
- ترکیه با 85 میلیون نفر جمعیت، 1.4 تریلیون دلار تولید میکند.
- عربستان با 32 میلیون نفر جمعیت، 1.1 تریلیون دلار تولید میکند.
- ایران با 90 میلیون نفر جمعیت، 0.4 تریلیون دلار تولید میکند.
- پاکستان با 241 میلیون نفر جمعیت، 0.4 تریلیون دلار تولید میکند.
یعنی کل تولید ما اعم از: نفت، پتروشیمی، فولاد و ...، چهارصد میلیارد دلار است. پاکستان دارای تولید ناخالص ملی (GDP) برابر ما است ولی جمعیتاش حدود 2.5 برابر ما است؛ بدینترتیب سرانهی تولید ناخالص ملیاش (GDP per Capita) بسیار کمتر از ما است. اگر از لحاظ بخواهیم کشورهای منطقه را از لحاظ سرانهی تولید ناخالص ملی (GDP per Capita) مقایسه کنیم به نتایج ذیل خواهیم رسید:
- ترکیه با 85 میلیون نفر جمعیت، 7.16 هزار دلار
- عربستان با 32 میلیون نفر جمعیت، 30.1 هزار دلار
- ایران با 90 میلیون نفر جمعیت، 3.5 هزار دلار
- پاکستان با 241 میلیون نفر جمعیت، 1.7 هزار دلار
یعنی اگر ترکیه کل صنعت گردشگری و هرچه را که دارد را بیاید به 85 میلیون نفر مساوی تقسیم کند 7.16 هزار دلار در سال و با تقسیم بر 12 ماه 1391 دلار در ماه میشود.
در مورد ایران این رقم به 5.300 دلار در سال و 441 دلار در ماه میرسد. یعنی گر بخواهیم تولیدمان را عادلانه بین همه تقسیم کنیم 441 دلار میشود که با ضرب در دلار 70 هزار تومان به رقم 31 میلیون تومان در ماه میرسد. با فروش نفت، پتروشیمی، فولاد و ... و احتساب درامد جهانگردی اگر عادلانه بین ما تقسیم کنند 31 میلیون تومان به ما میرسد.
همهی این مطالب را گفتیم تا ببینیم مشکل کجاست؟ ما در کشور یاد نگرفتهایم خلق ارزش کنیم. پسرفت داشتهایم. پیرزنی که در ده کار میکرده است و 7 الی 8 بچه را مدیریت میکرده است نان هم میپخته است - این موارد را حاج آقا باقرنژاد باید توضیح دهد - الآن یکسری ارزشها را ضدارزش کردهایم و از بین بردهایم؛ اصلا بلد هستیم فقط همه را از بین میبریم. روزبهروز داریم عقب میافتیم. بچهها! بنشینیم یکمقدار فکر کنیم. ببینیم کجای کار هستیم. اگر بخواهیم رشد کنیم مشاهده میکنیم رهبر عزیزمان بر تولید خیلی تأکید میکنند. چرا هیچ اتفاقی نمیافتد؟ با گفتن فقط نیست. از فردا همه میگویند: تولید. آیا تولید زیاد میشود؟ همه هم میدانند. همیشه از یک کارخانهدار و یک تولیدکننده ذهنیت مثبت داریم. اینکه فلانی دارد تولید میکند؛ کارخانه دارد. در حالی که متأسفانه ضعیف هستیم و اگر بخواهیم کار کنیم باید قوی شویم. باید زحمت بکشیم؛ تلاش کنیم؛ حرکت کنیم؛ رشد داشته باشیم.
جناب مهندس بردیا میرزایی: وقتی امسال، سال جهش تولید است و در شهرکهای صنعتی برق نداریم چگونه این شعار محقق میشود؟
جناب مهندس علیرضا رزاقیفرد: همین مسائل را باید بررسی کنیم تا ببینیم مشکلات در کجاست. اگر نمیتوانیم در این کشور، خورشیدی باشیم میتوانیم یک شمع در خانهی خودمان باشیم. دولت که نیستیم بگوییم رئیسجمهور هستیم و میخواهیم برنامهریزی کنیم ... این حرف را همیشه میزنم که اتفاقا هر کلی از یکسری اجزا تشکیل میشود. اصلا مسأله این است باید اجزا درست شود تا کل درست شود. فرمایشی مشکل حل نمیشود. ما بتوانیم شرکت خودمان را درست کنیم هنر کردهایم. آن کارخانهدار، آن تولیدکننده، آن شرکت و ... اگر دستبهدست هم بدهند و تغییر روش بدهند همهچیز درست میشود.
بحث اولمان تمام شد. در این بحث سعی کردیم ذهنیتی ایجاد کنیم که اگر داریم در مورد خلق ارزش صحبت میکنیم اولا در کجای دنیا قرار داریم ثانیا با چه کارهایی و شتابی کشورهای دیگر به اینجا رسیدهاند؟ الآن دارند قدر قدرتی میکنند. داد میزنند. عربدهکشی میکنند. میکشند. اصلا دیگر تعارف هم ندارند. تو روی انسانها میایستند و آنها را میکشند. پس به این امر توجه بفرمایید.
برای جناب فرضاله شهسواری یک دست بزنید!
جناب فرضاله شهسواری: متأسفانه در جامعهی ما، همه خودشان را درنظر میگیرند. یک زمانی را شروع کنند و پایاناش را برای خودشان ببینند. این نیست که دغدغهی این را داشته باشم که آقایی که در فلان شهرستان هست این مشکلات را دارد. بهعنوان مثال وقتی به ادارهای مراجعه میکنیم آن مسؤول به ساعتاش نگاه میکند که چه ساعتی آمده است و چه ساعتی باید برود. حتی وقت اضافهای را برای خودش بابت حقوقاش درنظر میگیرد. اما کاری که باید انجام شود تحقق نمییابد. لذا مشکلات مردم ما، مال خودمان است. حساش میکنیم ولی عمل نمیکنیم. من که گهگاهی به شرکت میآیم به این فکر نمیکنم که جناب مهندس علیرضا رزاقیفرد یا هر فرد دیگری، تلفنهایی که به وی زده میشود که فلان کرایه را ندادهایم مصالحمان میرسد. مثال میزنم در شرکت خودمان، اگر پایه و اساس دغدغهیمان خودمان در جایی که هستیم و میزی که داریم و پشتاش نشستهایم میتوانیم کاری را انجام دهیم اگر براساس اصول و کاری که از خواستهاند و براساس آن حقوق میگیریم اگر آنکار را انجام دهیم به این روز نمیافتیم.
جناب مهندس علیرضا رزاقیفرد: در مورد خلق ارزش خیلی میتوانیم صحبت کنیم. از جمله اینکه اگر میخواهیم کشور رشد کند تکتکمان باید یاد بگیریم ارزش خلق کنیم. مشکلات را به دولت، اداره و ... منتسب نکنیم. از خودمان بپرسیم برای خلق ارزش چه کردهایم؟ امروز چقدر داریم خلق ارزش میکنیم؟ که این موارد، قطرهقطره جمع شود وانگهی دریا شود. پس به این امر دقت داشته باشیم.
جلسهی پیش در مورد اولویتبندی صحبت کردیم. آیا کسی بهیاد دارد؟ یک نفر از روش ما در عرض یکدقیقه صحبت کند.
فاطمه رزاقیفرد: گفتیم کاری که زمان انجام آن کمتر است و اهمیت بیشتری دارد را اولویت بدهیم. برعکس کاری که زمان بیشتری میطلبد و اهمیت کمی دارد را در اولویت آخر قرار دهیم.
جناب مهندس علیرضا رزاقیفرد: یعنی آمدیم یک سطر و یک ستون دیدیم. سطرمان همیشه محور زمان است و به آن متغیر مستقل میگوییم. ستونمان اهمیت و متغیر وابسته است. اولویتبندی خلق ارزش میکند.
حرفهایی که در ادامه میخواهم مطرح کنم از منابع علمی استفاده نکردهام؛ بلکه بحثها بیشتر دلی است. بهخاطر همین اشکال آن را دستی کشیدهام. در جلسهی پیش توضیح دادیم محور افقی، زمان است و محور عمودی، اهمیت است.
خانههای تشکیلیافته را 1 الی 9 نامگذاری کردیم. عقل میگوید کاری که از اهمیت بالاتری برخوردار است و زمان کمی برای انجام آن لازم است اول انجام دهیم. لذا سطح 1 (منطقهی یک) مینامیم.
در سطح اولویت دوم (مناطق دو و سه)، دو گزینه وجود دارد؛ بهعبارت دیگر ممکن است:
- کار با زمان کم و اهمیت متوسط اتخاذ شود
- و یا زمان متوسط با اهمیت زیاد.
در سطح اولویت سوم، سه گزینه وجود دارد (مناطق چهار، پنج و شش):
- زمان کم و اهمیت پایین
- زمان متوسط و اهمیت متوسط
- زمان زیاد و اهمیت زیاد
در سطح اولویت چهارم، دو گزینه وجود دارد (مناطق هفت و هشت):
- زمان زیاد و اهمیت متوسط
- زمان متوسط و اهمیت کم
در سطح اولویت پنجم، یک گزینه وجود دارد (منطقهی نه):
ولی بینی و بیناله چقدر از کارهایمان در سطح اولویت پنج قرار دارد ولی آن کارها را بهعنوان اولویت اول تلقی میکنیم؟ یعنی کارهایی که اصلا در زندگی و کارمان از اهمیت برخوردار نیست و زمان زیادی باید صرف آن شود. یکدفعه مشاهده میکنیم باید چهار الی پنج ساعت صرف آن کنیم. این زمان خیلی سریع هم میرود. در صورتی که اینکار در اولویت زندگی و کارمان نیست.
اکنون از کارها با اولویت یک مثال بزنیم. ممکن است بگویم: کارهای بانکی، تلفن، بنزین زدن و ... ولی عقل میگوید باید کاری را در اولویت یک قرار دهیم که زمان کمی صرف آن میشود ولی اهمیتاش بالا است. نماز خواندن زمان کمی میبرد حتما از اهمیت بالایی برخوردار نیست که به ذهنمان نمیآید!!! اگر به نماز خواندن اولویت قایل نمیشویم به چه دلیل است؟ از لحاظ زمانی، وقت کمی برای انجام آن لازم است. پس حتما در ذهنمان اهمیت بالا برایاش قایل نمیشویم. حالا دلیل اینکه اهمیت بالایی برای نماز قایل نمیشویم چیست؟
در جواب میگوییم:
اول اینکه بهخاطر آن است که ابعاد وجودی انسان از سه بخش تشکیل یافته است: جسم، عقل و روح. اگر کسی خدای ناکرده در این جمع هست که روح ندارد یا عقل ندارد به ما بگوید. جسم را که داریم و مشاهده میکنیم.
دوم اینکه انسان متعالی بهدنبال خوشبختی (Happiness) است. اگر از همه بپرسیم میخواهی خوشبخت شوی نمیگوید بدبخت. امکان ندارد چنین جوابی بگوید. خوشبختی به آن است که جسممان را سلامت و رشد بدهیم. در مورد عقل هم اینگونه است که سلامت عقلی داشته باشیم و به آن رشد بدهیم. در مورد بعد روحی هم اینگونه است.
برای سلامت جسمانی چه کار میکنیم؟ از تغذیهی مناسب، ورزش و ... بهره میبریم. اگر چنین نکنیم چه میشود؟ سن که بالا میرود مریضیها شروع میشود. فرتوتی شروع میشود.
برای بهدست آوردن سلامت عقلانی چه کار کنیم؟ مطالعه میکنیم؛ کتاب میخوانیم؛ تفکر میکنیم و ...
برای اینکه روحمان رشد پیدا کند باید با خالقمان ارتباط داشته باشیم.
از بزرگان در جلسه عذرخواهی میکنم. من نباید در این موارد صحبت کنم چون حقیقتا ضعیف هستم. ولی هر سال یکبار با بچهها، ده دقیقه خودمانی صحبت کنیم. تا با من هستید محور زمان ولتان نمیکند! تا زمانی که با من هستید محور افقی، همیشه محور زمان است!
در این شکل، ضربدر یک بخشاش دنیا است و بخش دیگر، آخرت است. اگر جسم قوی باشد چه میشود؟ و اگر ضعیف باشد چه میشود؟ اگر جسم قوی باشد از نقطهی مرگ به بعد اثر دارد؟ حتی اگر از لحاظ بدنسازی در سطح بالا باشیم یا قهرمان دو یا هر ورزشی باشیم. یکروزی از خطچین به بعد بهکار نمیآید.
اما اگر از لحاظ عقلی، قوی باشیم سعی میکنیم انتخابهای صحیح و درستی داشته باشیم. میتوانیم زندگی بهتری برای خودمان بسازیم. اما اگر از لحاظ عقلی، ضعیف باشیم مرتکب اشتباه میشویم. تاوان اشتباهها را پس میدهیم. تصمیم غلط میگیریم خودمان و دیگران را به دردسر میاندازیم.
اما اگر از لحاظ روحی، قوی باشیم در عشق به خداوند بهسر خواهیم برد. اما اگر از لحاظ روحی، ضعیف باشیم از نظر من سرگردان و در حیرت خواهیم بود. در این دنیا گیج خواهیم بود. در نهایت روح قوی ما را به نور میرساند و روح ضعیف هم ما را به ظلمت و تاریکی میرساند.
پس اگر به جسممان برسیم با پیامدهای مثبت مواجه خواهیم شد و اگر به جسممان نرسیم با پیامدهای منفی مواجه خواهیم شد.
به این نکات به دقت گوش فرادهید. گفتیم پیامد وجود خواهد داشت. یعنی: p→q.
یعنی دندانمان را مسواک نمیزنیم نگهداری نمیکنیم دندانمان یواشیواش خراب میشود. بعد درد میگیرد. بعد میرویم ریشهاش را میکشیم. بعد پُر میکنیم. بعد میگویند نمیشود دندان را میکنیم. بعد باید ایمپلنت کنیم و ... چون نگهداری نکردیم. بعد میگوییم لبهی دندانمان پرید. بعد میگوییم مینای دندانمان زخمی شد. یعنی بهمیزان که از دندانمان محافظت نمیکنیم بلاشک برایمان پیامد دارد ... و بهمیزانی از آن حفاظت و نگهداری میکنیم از پیامد مثبت برخوردار میشویم.
از عقل هم همینگونه است. بهمیزانی که از عقل استفاده میکنیم آدم روشنبین و روشنفکر میشویم. توان نقدپذیریمان بالا میرود ... دیدید تا کسی صحبت میکند بههم میریزیم؛ عصبانی میشویم. فکرمان بسته است ... آدمی که اهلتفکر است توان انتقادپذیری دارد؛ میپذیرد. حرف طرف را گوش میکند. قدرت تعامل فکری دارد. سعی میکند به طرف مقابل پاسخ دهد. پس مطالعه و تفکر یک پیامدهای مثبت دارد و یک پیامدهای منفی داشته است.
روح ما هم همینطور است. اگر به آن برسیم با پیامدهای مثبت مواجه میشویم. اگر به آن نرسیم ناگزیر است ... بعضیاوقات میگویند چرا ما را میترسانید؟ ... ترس نیست؛ بلکه مثل آن دندان است که اگر به آن نرسیم خراب میشود. پیامد آن مسأله است. بهگونهای که وجودمان کدر میشود. ظلمت وجودمان را فرا میگیرد. اینگونه نیست که ما را سیاه میکند بلکه یواشیواش سیاه میشویم. مسأله این است که بعضیاوقات بد مطرح میشود. بد متوجه میشویم.
یک آیهای در قرآن است که همهی ما در آیهالکرسی خواندهایم. مشتمل بر سه آیه است. آیهی اولاش جزو آیهالکرسی است که باید بخوانیم و ثمرات و فواید خیلی زیادی برایمان دارد. آیهی سوماش معروف است میگوید: أللهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ یعنی خدا تو را از ظلمات به نور میآورد وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ ولى کسانى که کافر شدند اولیاى آنها طاغوتها هستند که آنها را از نور خارج میسازند و بهسوى ظلمتها مىبرند. یعنی در نور هم که باشیم به ظلمت میبرند ... و هر انسانی چون فطرتاش پاک است وقتی خدا میآفریند در نور است یواشیواش ظلمانی میشود ... باز پیامد بعدیاش آن است که: أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ پیامد است نمیخواهیم بترسانیم. این نیست که همهاش افراد را از آتش بترسانیم بلکه پیامد است. این اتفاق را خودمان رقم میزنیم. مثالی هم که همیشه میزنم غیبت کردن است. خدا گفته است غیبت بکنیم این اتفاق برایمان میافتد. یعنی پیامدش این است. یعنی نظام اسباب و علل ...
در رابطه با طهارت روح و ظلمت روح، مگر بهدنبال رستگاری و خوشبختی نیستیم؟! خدا در سورهی مبارکهی مؤمنون (آیات 1 الی 8) تعریف میکند که اگر دنبال خوشبختی هستید بیایید؛ لذا میفرماید: قَد أَفلَحَ ٱلمُؤمِنُونَ ٱلَّذِينَ هُم فِي صَلَاتِهِم خَاشِعُونَ کسانی که در نمازشان خشوع دارند وَ ٱلَّذِينَ هُم عَنِ ٱللَّغوِ مُعرِضُونَ کسانی که از لغو اعراض میکنند؛ روی برمیگردانند. ٱلَّذِينَ هُم لِلزَّکَوهِ فَاعِلُونَ کسانی که زکات میدهند و به فقیر کمک میکنند. ٱلَّذِينَ هُم لِفُرُوجِهِم حَافِظُونَ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ تا دوباره میرسد به آنجایی که: وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُون یعنی به امانتداری و عهدشان وفادار هستند. وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ از نماز محافظت میکنند ... لذا اول و آخرش با نماز شد. یک حدیث هم نیست که بگویند جعلی است یا اینگونه یا آنگونه است ... یا قرآن را قبول داریم یا قبول نداریم. مثل دندان که محافظت میکنیم و اگر محافظت نکنیم چه میشود؟ میپوسد. میگوید از نمازت هم محافظت کن! اینها مواردی است که اول در مقام فکری میپذیرد؛ بعد در عمل میگوید: «من ضعف دارم». به آنچیزی که قبول داشتم نتوانستم عمل کنم ... پس این دو مقوله است.
ظلمت روح به کجا میرسد؟ به آنجا میرسد که میفرماید (مدثر، 42): مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ آنهایی که در بهشت هستند به آنهایی که در سقر هستند - که میتوانید مطالعه بفرمایید که سقر کجا است - میگویند: چه شد شما اینجا آمدید؟ میگویند: قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (مدثر، 43) ما از نمازگزاران نبودیم.
اگر کسی از من بپرسد برای چه نماز میخوانم اینگونه فکر کردهام که ... (بحث علمی و دینی نیست بلکه تفکر خودم است) من یک جسم دارم و یک روح و یک عقل. دوست دارم جسمام را با ورزش و زیرنظر آموزشهای استاد زینال نگهداری میکنیم. عقلمان را میتوانیم با مطالعه، گفتگو، پرسمان، بالا بردن قدرت نقد (نقدپذیری) و ... رشد دهیم.
میماند روحمان. روحمان را چگونه رشد دهیم. در مورد روح همه میدانیم در سورهی حجر آیهی 29 چنین میفرماید: وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي روح از آن خدا است. از ارتباط با خدا است. روح مقولهای است که ارتباط با خالق دارد. چگونه میتوانیم روح را رشد دهیم؟ بهوسیلهی برقراری ارتباط با خدا. با جناب فرضاله شهسوای که میرفتیم مهران، در مسیر خیلی در این زمینهها صحبت میکردیم.
سعی کردیم در این زمینه هم کمی صحبت کنیم انشاءاله که اثرگذار باشد. به انتهای جلسه رسیدیم.