سخنرانی‌ها
توسعه‌ی فردی (سخنرانی گردهمایی هشتم به‌شماره‌ی 6)
دوشنبه، 04 تیر 1403

توسعه‌ی فردی (سخنرانی گردهمایی هشتم به‌شماره‌ی 6)

سخنرانی مهندس علیرضا رزاقی‌فرد در گردهمایی هشتم
توسعه‌ی فردی
بخش دوم بحثی که می‌خواستم ارائه بکنم بحث توسعه‌ی فردی است. توسعه‌ی فردی در بحث‌های مدیریتی خیلی جایگاه دارد. یک بخشی که باید بدان توجه شود بحث مدیریت بر خود و مدیریت بر زمان خود است. یعنی زمان خود را چگونه مدیریت کنم؟ در بحث پیشرفت توسعه‌ی فردی، مدیریت بر خود و مدیریت بر زمان.
مدیریت بر زمان را همه متوجه می‌شوند؛ این که صبح کجا بروم؟! ظهر چه کار بکنم؟! امروز چه کنم؟! فردا چه کنم؟! و ...
مدیریت بر خود را می‌خواستم چند دقیقه‌ای با هم صحبت کنیم که یک خلأی هست که شاید شما بهتر درک کنید.


من یک شعری را از شاعری به‌نام مجتبی کاشانی برای‌تان بخوانم:
  • ذهن ما باغچه است، گل در آن باید کاشت
  • و نکاری گل من، علف هرز در آن می‌روید
  • زحمت کاشتن یک گل سرخ، کم‌تر از زحمت برداشتن هرزگی آن علف است.
دقت کردید چه شد؟ خیلی ساده و خیلی راحت این ذهنی که ما داریم مثل یک باغچه است. باید بتوانیم در این باغچه گل بکاریم. اگر گل نکاریم چه می‌شود؟! علف هرز در آن درمی‌آید. کندن آن علف‌ها و وجین کردن آن‌ها، سخت‌تر از کاشتن آن گل است ... آدم عاقل، کار راحت و درست را انجام می‌دهد.
پس هر انسانی در زندگی خود مقوله‌ای دارد به نام «ذهن» و مشکلی که در ذهن ما وجود دارد آن است که ما انسجام فکری نداریم. انسجام فکری به چه معنایی است؟ بعضی‌اوقات می‌خواهیم کاری را انجام دهیم؛ هم دوست داریم انجام دهیم و هم دوست داریم انجام ندهیم. به یک دلیل می‌خواهیم انجام دهیم به یک دلیلی دیگر نمی‌خواهیم انجام دهیم و این کشمکش‌هایی که در درون ذهن ما هست ذهن ما را خسته می‌کند؛ توانایی ما را یواش‌یواش پایین می‌آورد.
در اصل خیلی‌جالب است که امام زین‌العابدین‌(علیه‌السلام) در یکی از دعاهایش خیلی زیبا اشاره می‌کند؛ حضرت از خدا چنین می‌خواهد: «اللّهُمَّ أَسأَلُكَ مِن الآمَال مَن أَوفَقُها» (بحارالانوار، 94/۱۵۵/22) «خدای من از تو آرزوهایی را می‌خواهم که با هم موافقت داشته باشد تا دچار آن کشمکش‌ها نشوم». پس عدم‌انسجام را به تفرقه و پراکندگی در ذهن تعبیر می‌کنند ... یا اضطراب یا ازهم‌پاشیدگی افکار.
خیلی‌جالب است که در روانشناسی می‌گویند: طبیعت عقل انسان یعنی آن‌چه خداوند، انسان را آفریده است این است که تفکر انسان، انسجام دارد؛ با هم سازگار است؛ یعنی فی‌ذاته خداوند، انسانی خلق کرده است که تشتت فکری و اضطراب فکری و ناهمسازی افکار نداشته باشد ... حالا اثر دنیای امروز است یا چیزی دیگری است نمی‌خواهم تحلیل بکنم. ولی به‌هر حال ما باید دقت کنیم که ذهن ما آرامش و انسجام داشته باشد. اگر ذهن ما انسجام داشته باشد یعنی موافقت داشته باشد یک مسیر داشته باشد چه اتفاقی می‌افتد؟ ما انضباط فکری پیدا می‌کنیم یعنی فکرمان منظم می‌شود. از یک نقطه‌ای که شروع می‌کنیم این افکار را می‌خواهیم بزنیم به‌هم و نتیجه‌گیری کنیم می‌بینیم با یک منطق و قاعده‌ای پیش می‌رود؛ استدلال‌ها اتکا به‌هم دارد ...
این امر پیش‌زمینه‌ای بر مدیریت بر زمان خود می‌شود. گاهی‌اوقات با خود می‌گوییم این هم پیش آمد؛ حالا آن را چه کار بکنیم؟ دایما می‌خواهیم یک مدینه‌ی فاضله باشد که هیچ چالشی نباشد. این‌که اصلا نمی‌شود؛ منطق قرآنی هم دارد می‌فرماید: «لَقَد خَلَقنَا الإِنسَانَ في کَبَد» (بلد، 4) «ما انسان را در سختی آفریدیم».


انسجام ذهن یک ذهن باز می‌آفریند و عدم انسجام ذهن یک ذهن بسته
کسی که ذهن بسته دارد اگر مورد انتقاد قرار ‌گیرد انتقاد را نادیده می‌گیرد. گاهی‌اوقات پیش‌فرض منفی هم داریم. طرف می‌گوید می‌خواهد من را خراب کند و چنین و چنان کند ... نه‌تنها آن را نادیده می‌انگارد بلکه یک پیش‌فرض هم می‌گذارد.



این امر نشأت‌گرفته از این امر است که من چگونه نسبت به خودم فکر می‌کنم. آن کسی که ذهن باز دارد از بازخوردها و انتقادها درس می‌گیرد. یعنی یک نفر که به وی انتقاد می‌کند با خود می‌گوید من از این چه درسی در زندگی‌ام می‌توانم بگیرم؟
آن کسی که ذهن بسته دارد هوش و استعداد که ثابت است؛ این یکی مثلا کم‌هوش است؛ دسته‌بندی می‌کند.



در صورتی که خودتان می‌دانید خود هاوارد اِرل گاردنر (Howard Earl Gardner) از هشت نوع هوش صحبت به‌میان آورد. تا ۲۷ الی ۲۸ هوش هم در روانشناسی شناخته‌اند و هر کسی می‌تواند هوشی داشته باشد. این‌گونه نیست که بگویم هیچ‌کس هیچ هوشی ندارد. ولی کسی که ذهن بازی دارد هوش و استعداد خود را گسترش و رشد می‌دهد؛ می‌گوید اگر من در این نقطه هستم تا آخر امسال ببینم خودم را تا کجا می‌توانم برسانم؟ خودش را متوقف نمی‌کند؛ نمی‌گوید از ما که گذشته است.


ما در فرهنگ غنی خودمان هم چنین چیزی را داریم. در دبیرستان و راهنمایی که بودیم در کتاب‌های فارسی ما ذکر شده بود ابوریحان بیرونی می‌گفت: «من بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانم و بمیرم؟!» ... ببینید فرهنگ ما چقدر غنی بوده است؟! یعنی در بستر مرگ هم دارد اولا استدلالی صحبت می‌کند ... ثانیا جواب‌اش که مشخص است.
اهمیت یادگیری در قرآن هم بالاتر از این آمده است: «هَل يَستَوِى الَّذِينَ يَعلَموُنَ وَ الَّذِينَ لَا يَعلَمُونَ» (زمر، 9) «آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند مساوی هستند؟!» ...
ما پشتوانه‌ی غنی دینی داریم؛ ولی این سطح آگاهی‌مان ... یک کاری را می‌خواهم انجام دهم تا بهانه‌ای پیش می‌آید به‌سادگی رهایش می‌کنم ... ولی شخصی که ذهن‌اش باز است پشتکار دارد و هرگز بی‌خیال نمی‌شود؛‌ از این‌راه نتواند می‌رود و از یک راه دیگر عمل می‌کند.
پس اگر بخواهیم توسعه‌ی فردی بدهیم خیلی در این مورد می‌توان بحث کرد.
کسی که ذهن‌اش بسته است در روزمرگی می‌ماند. البته همه به‌هم ربط دارد. مثلا اگر کسی اهل آموزش باشد در روزمرگی نمی‌ماند. اگر هوش و استعداد را ثابت بداند در روزمرگی می‌ماند. ولی کسی که ذهن باز دارد عقب نمی‌ماند.
کسی که ذهن بسته دارد از موفقیت دیگران، حال‌اش خراب می‌شود. یکی دیگر پیشرفت می‌کند این حال‌اش خراب می‌شود. در سازمان‌های دولتی، این امر خیلی زیاد است. البته در شرکت ما، فرهنگ سازمانی‌مان خیلی بالا است. خدا را شکر بچه‌ها از رشد همدیگر لذت می‌برند.
ولی کسی که ذهن‌اش باز است از موفقیت دیگران به‌وجد می‌آید. نه این‌که حال‌اش خراب نمی‌شود بلکه به‌وجد می‌آید؛ چرا که می‌فهمد هرچقدر دوست من بیش‌تر پیشرفت کند برای من بهتر است؛ چیز خیلی ساده‌ای است.
کسی که ذهن بسته دارد پیشرفت را غیرممکن می‌بیند؛ کسی که ذهن باز دارد در مورد پیشرفت‌ها می‌گوید: برای این‌که به این نقطه برسم به زمان احتیاج دارم؛ دفعی نمی‌دانم ...


من چرا پیشرفت نکردم؟! آقا زمان داری؛ تلاش کن به نتیجه می‌رسی.
از شکست، آموزش پیدا می‌کند. همیشه بازنده را می‌بیند. کسی که ذهن بسته دارد چون آن ذهن انضباط و انسجام فکری ندارد آن‌قدر داده‌ها می‌آیند و می‌روند ذهن قفل می‌شود. اصطلاحا می‌گویند طرف هنگ کرده است. ذهن آن فرد بسته شده است؛ هنگ کرده است؛ قفل کرده است؛ هرچه فکر می‌کند می‌بیند نمی‌تواند خروجی داشته باشد ... و حریف خود شدن، کار سختی است؛ یعنی سخت‌ترین کار آن است که انسان حریف خودش شود؛ چه در بحث‌های نفسانی که حضرت امیر(علیه‌السلام) می‌فرماید: «أَشجَعُ النَّاسِ مَن غَلِبَ هَوَاهُ» (معاني‌الأخبار، 195/1) «شجاع‌ترین آن‌ها کسی است که به هوای نفس خودش بتواند غلبه پیدا کند».
در بحث‌های توسعه‌ی فردی، همه‌اش به‌دنبال آن هستیم که دیگری اشتباه کرد و بقیه را تحلیل کنیم. چون به‌محض این‌که بخواهیم به خودمان برسیم و عیب خودمان را رفع کنیم کار سختی است. ولی صبح تا شب می‌توانیم دیگران را تحلیل کنیم نه خرجی دارد و نه سخت است. شاید کمی کیف هم بدهد!
لزومی نمی‌بیند چیز جدید یاد بگیرد. می‌گوید بس است دیگر.
همیشه به افزایش آگاهی خود معتقد است لذا می‌گوید: بدانم و بمیرم بهتر است از این‌که ندانم و بمیرم ... کتاب به دوستان می‌دهیم به‌‌شکل آکبند می‌ماند و هنوز دست‌نخورده است! تلاش‌های زیادی می‌کنیم ... فکر کنم خیلی‌ها از من کتاب دارند که به ایشان داده‌ام و نخوانده‌ام ... فقط یک‌نفر را نگاه نکنید. به‌هر حال دوستان را به کسب دانش و رشد و توسعه‌ی فردی دعوت کرده‌ایم در هر مقطعی این‌کار را انجام داده‌‌ایم. نوجوان هم که بودم سعی می‌کردم این‌کار را بکنم. الآن هم مسیر اصلی‌ام همین مسیر است.
پس جمع‌بندی بکنیم: اگر بخواهیم در زندگی از عملکرد خودمان راضی باشیم (البته نه بدین‌معنا که آن‌قدر از خودمان راضی باشیم که ترمز دستی را بکشیم) و بتوانیم به خودمان نمره‌ی خوبی بدهیم اول باید افکار خودمان را اصلاح کنیم ... وقتی افکار خودمان را اصلاح کردیم به یک انسجام فکری می‌رسیم که چیزهای ضد و نقیض و متناقض و مخالف با هم را نمی‌خواهیم بلکه چیزهایی را می‌خواهیم که موافق هم باشند. همان‌طور که حضرت چیزهایی را می‌خواهد که در موافقت با یکدیگر است؛ این‌که من یک توانی دارم و با این توان‌ام به چه سمت و سویی می‌توان‌ام بروم.
در این زمینه، خودتان یک جستجوهایی داشته باشید و کتاب‌هایی هم بخوانید! مطالب خیلی‌زیادی هست خواهش می‌کنم وقت بگذارید و بخوانید و بتوانید موفقیت‌های بهتری را کسب بکنید.
گردهمایی‌ها
  • گردهمایی یازدهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی یازدهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های فرهنگسرای اندیشه - 10 اسفند 1403
     
  • گردهمایی دهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی دهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    مجتمع خدمات رفاهي نور، سالن همايش آفتاب - 28 آذر 1403
     
  • گردهمایی نهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی نهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های فرهنگسرای اندیشه - 26 شهریور 1403
     
  • گردهمایی هشتم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی هشتم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران - سی‌ام خرداد 1403
     
  • گردهمایی هفتم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی هفتم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های فرهنگسرای اندیشه - 19 اسفند 1402
     
  • گردهمایی‌ششم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی ششم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های فرهنگسرای اندیشه - 18 دی 1402