سخنرانی‌ها
ارزش (Value) (سخنرانی گردهمایی یازدهم به‌شماره‌ی 2)
شنبه، 11 اسفند 1403

ارزش (Value) (سخنرانی گردهمایی یازدهم به‌شماره‌ی 2)

قال رسول‌الله(صلى‌الله عليه وآله): «لاَ يَكمُل المُؤمِنَ إِيمَانَهُ حَتَّى يَحتَوِي عَلَى مِائَهِ وَ ثلَاثِ خِصَالٍ فِعلٍ وَ عَمَلٍ وَ نِيَّهٍ وَ بَاطِنٍ وَ ظَاهِرِ يَا رَسُول‌َاللهِ» ... فقَالَ أمِيرُالمَؤمِنِينَ(عليه‌السلام): «مَا المِائَهُ وَ ثَلاثُ خِصَالٍ؟» فَقَالَ‌(صَلَّى‌اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ): «يا عليّ، مِن صِفَاتِ المُؤمِنِ قَلِيلُ المَؤُونَه كَثيِرُ المَعُونَه» «ایمان مؤمن کامل نمی‌‌شود تا این‌که در فعالیت، عمل، نیت، باطن و ظاهر، واجد یکصد و سه ویژگی شود» پس امام علیَ(عليه‌السلام) چنی...
ارزش
قال رسول‌الله(صلى‌الله عليه وآله): «لاَ يَكمُل المُؤمِنَ إِيمَانَهُ حَتَّى يَحتَوِي عَلَى مِائَهِ وَ ثلَاثِ خِصَالٍ فِعلٍ وَ عَمَلٍ وَ نِيَّهٍ وَ بَاطِنٍ وَ ظَاهِرِ يَا رَسُول‌َاللهِ» ... فقَالَ أمِيرُالمَؤمِنِينَ(عليه‌السلام): «مَا المِائَهُ وَ ثَلاثُ خِصَالٍ؟» فَقَالَ‌(صَلَّى‌اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ): «يا عليّ، مِن صِفَاتِ المُؤمِنِ قَلِيلُ المَؤُونَه كَثيِرُ المَعُونَه» «ایمان مؤمن کامل نمی‌‌شود تا این‌که در فعالیت، عمل، نیت، باطن و ظاهر، واجد یکصد و سه ویژگی شود» پس امام علیَ(عليه‌السلام) چنین پرسشی را مطرح کردند: «ای رَسُول‌َاللهِ، آن یکصد و سه ویژگی کدام‌اند؟» پس پیامیرصلی‌الله علیه و آله فرمودند: «يا علي از ویژگی‌های مؤمن می‌توان به این موارد اشاره کرد که کم‌هزینه است و بسیار کمک‌کننده» (جواهرالبحار. 18، ص. 4075)».
مقدمه
بسم‌اله الرحمن الرحیم

 

بحث ما در رابطه با «ارزش» است.

 

 

بحث امروز ما در مورد مفهوم «ارزش» است. ارزش معادل واژه‌ی انگلیسی Value است.

 

اگر بخواهیم ارزش را تعریف بکنیم یک تعریف خیلی راحتی دارد. واژه‌ی «ارزش» (Value) دارای مفاهیم متنوع و متفاوتی است و بنیان‌گذاران این مفهوم عبارت‌اند از:
  • لائورنس دیلاس مایلز (Lawrence Delos Miles)
  • هری الیچر (Harry Erlicher)

 

که در رابطه‌ی این موضوع، بحث‌های زیادی کرده‌اند.

 

 

شما می‌خواهید یک کالایی بخرید. یک پیراهن بخرید. فروشنده یک میلیون تومان قیمت می‌دهد. یک مقدار بررسی می‌کنید و می‌گویید این لباس یک میلیون تومان نمی‌ارزد. از خریدش منصرف می‌شوید. یا این‌که می‌بینید خیلی قیمت‌اش خوب است؛ می‌ارزد.

 

در رابطه‌ی با «ارزش» بحث بعدی، «محاسبه‌ی ارزش» است. محاسبه‌ی ارزش از یک رابطه‌ای به‌دست می‌آید که یک نسبت است که در صورت آن کسر، «کارکرد» (Function) است و در مخرج کسر هم «هزینه» (Cost) است. به‌جای «کارکرد» می‌توان «منفعت» درنظر بگیریم:
اگر بخواهیم آن را یک‌مقدار ریالی بکنیم می‌توانیم بگوییم: آن منفعتی که از چیزی کسب می‌کنیم نسبت به هزینه‌ای که صرف آن می‌کنیم.
برای این‌که یک‌مقدار ذهن‌تان روشن شود همین فرهنگسرای اندیشه را مثال می‌زنم. یک سالن گردهمایی‌ها پایین این ساختمان واقع شده است. چندین جلسه (نزدیک به شش الی هفت جلسه) از ده گردهمایی را در آن سالن پایینی برگزار کردیم. سالنی که الآن در آن حضور داریم در طبقه‌ی بالایی آن واقع شده است. حالا یک سؤال از جمع می‌پرسم:
اگر هزینه‌ی اجاره‌ی سالنی که در طبقه‌ی پایینی دیدید فرض کنید 12 میلیون تومان باشد و هزینه‌ی سالنی که الآن در آن حضور داریم 15 میلیون تومان باشد شما کدام را انتخاب می‌کنید؟!
چه کسی سالن پایین را انتخاب می‌کند و چرا؟!
یکی از حضار: چون هزینه‌اش پایین‌تر است سالن پایینی را ترجیح می‌دهم.
جناب مهندس علیرضا رزاقی‌فرد: آیا کارکردش هم بالاتر است؟
کارکرد (Function) صورت کسر می‌شود که اگر بشود به ریال تبدیل کرد نسبت صورت کسر را به مخرج کسر محاسبه می‌کنیم؛ آن‌وقت دو حالت (سالن بالا و سالن پایین) را با هم مقایسه بکنیم در این‌صورت متوجه می‌شویم سالن بالا بیش‌تر می‌ارزد یا سالن پایین.
کارکرد (Function) صورت کسر می‌شود که اگر بشود به ریال تبدیل کرد نسبت صورت کسر را به مخرج کسر محاسبه می‌کنیم؛ آن‌وقت دو حالت (سالن بالا و سالن پایین) را با هم مقایسه بکنیم در این‌صورت متوجه می‌شویم سالن بالا بیش‌تر می‌ارزد یا سالن پایین.
چون در فرمول «ارزش»، مخرج کسر «هزینه» است وقتی یک کارکرد (Function) ثابتی داشته باشیم زمانی که «هزینه» بیش‌تر شود «ارزش» کم‌تر می‌شود. لذا در ترازو می‌بینید هرچه «هزینه» بیش‌تر شود «ارزش» کم‌تر می‌شود. البته در این حالت، کارکرد ثابت است.
حضرت رسول(صلی‌اله علیه و آله) در حدیث خیلی طولانی‌ای می‌فرمایند: یکی از صفات مؤمن آن است که:
  • قَلِيلُ المَؤُونَهِ
    کم‌هزینه است.
  • كَثيِرُ المَعُونَهِ
    و بسیار کمک‌کننده است.
این جمله برشی از آن حدیث مفصل است. اگر دوستان تمایل داشتند می‌توانند آن حدیث را بخوانند.
یعنی در فرمول ارزش، مؤمن صورت کسرش - که همان کارکرد (Function) یا بسیار کمک‌کنندگی است - زیاد است و مخرج کسرش - که همان هزینه (Cost) است - کم است. به‌عبارت دیگر مؤمن می‌تواند ارزش بیش‌تری ایجاد کند.
پس شالوده‌ی اصلی مهندسی ارزش، کارکرد (Function) است.
ارزش و ضدارزش
الآن وارد یک بحثی می‌شویم که عبارت است از: این‌که یک ارزش داریم و یک ضدارزش. معنای این دو چیست؟
اگر نسبت کارکرد (Function) به هزینه (Cost) یعنی کسر ارزش را درنظر بگیریم و بتوانیم کارکرد (Function) را به ریال تبدیل کنیم و بر هزینه تقسیم کنیم باید عملکرد ما باید به‌گونه‌ای باشد که خیلی بیش‌تر از یک باشد:
مثلا شنیده‌ایم که کشور نباید خام‌فروشی بکند. چون وقتی خام‌فروشی می‌کنیم کارکردش پایین خواهد بود ولی وقتی یک قطعه یا گرم آهن را اگر ارزشمند بکنیم تا بتوانیم یکصد برابر فراوری کنیم و بفروشیم ارزش بالایی خواهد داشت. به‌عنوان مثال، برویم و بررسی کنیم در کشورهای دیگر، چقدر خلق‌ارزش می‌کنند.
اگر نسبت کارکرد (Function) به هزینه (Codt) برابر یک شد به چه معنایی است؟!
بدین‌معنا است که کارکردی (Function) را که به‌دست آورده‌ایم به‌اندازه‌ی هزینه‌ای است که کرده‌ایم؛ بنابراین ارزشی ایجاد نکرده‌ایم. اوضاع خیلی بد هم نیست. به‌هر حال به‌اندازه‌ی هزینه‌ای که کرده‌ایم توانسته‌ایم کارکرد از درون آن در بیاوریم.
اگر نسبت کارکرد(Function) به هزینه (Cost) خیلی بزرگ‌تر از یک شود یا حداکثر یک شود می‌گوییم می‌ارزد.
اما اگر ارزش (Value) یا نسبت کارکرد (Function) به هزینه (Cost) بین صفر و یک بود:
ممکن است از ما بپرسند آیا می‌ارزد؟ ... باید بگوییم نمی‌ارزد.
مثلا: آیا این پیراهن را بخرم؟ نه نمی‌ارزد.
اما در مرحله‌ی بعدی، اگر ارزش (Value) یعنی نسبت کارکرد(Function) به هزینه (Cost) منفی شد:
بدین‌معنا است که نه‌تنها ارزشی خلق نکرده‌ایم ... هدف‌مان این بود که کاری بکنیم ولی ضدارزش ایجاد کرده‌ایم. در مسائل فرهنگی این مورد زیاد مشاهده می‌شود. می‌خواهیم کار مثبتی انجام دهیم ولی به ضدارزش تبدیل می‌شود ...
ما یک موردکاوی هم در انتهای این پاورپورنت داریم که به بررسی یک مسأله‌ی اجتماعی به‌نام «نذر» می‌پردازیم. بعضی‌اوقات به‌گونه‌ای عمل می‌کنیم که ارزش به ضدارزش تبدیل می‌شود و حواس‌مان نیز جمع نیست؛ به این مسأله هم خواهیم پرداخت.
بدین‌معنا است که مجموع کارکردها از هزینه‌ها خیلی بالاتر است. لذا خلق ارزش تحقق یافته است.
بدین‌معنا است که مجموع کارکردها با هزینه‌ها برابری می‌کند. بدین‌معنا است که هیچ ارزش‌افزوده‌ای ایجاد نشده است.
بدین‌معنا است که مجموع کارکردها از هزینه‌ها پایین‌تر است. لذا نه‌تنها خلق ارزش انجام نشده است بلکه دچار سقوط در کارکردها شده‌ایم.
یعنی صورت کسر، صفر است. بدین‌معنا است که هزینه کرده‌ایم ولی هیچ کارکردی به‌دست نیامده است. اما آیا می‌تواند صورت کسر، صفر باشد؟ آیا کسی می‌تواند مثالی بزند؟
یکی از حضار: بدین‌معناست که هیچ‌چیز تولید نشده است.
یکی دیگر از حضار: آن‌قدر هزینه‌ها (مخرج کسر) بزرگ است که نسبت کارکرد به هزینه یعنی ارزش در حد صفر است.
پس زیگما مجموع یک‌سری کارکردها است که بعضی مثبت و بعضی منفی باشند و جمع جبری آن‌ها عملا ممکن است صفر شود.
در مجموع کارکردها ممکن است جمع کارکردهای مثبت از جمع کارکردهای منفی کم‌تر شود یا حداکثر به صفرب. بدین‌ترتیب مثلا F1 مثبت، F2 مثبت، F3 منفی و F4 مثبت است ولی F3 به‌قدری منفی است که با مجموع سه کارکرد F1 و F2 و F3 برابری می‌کند؛ به‌گونه‌ای که مجموع Fها صفر می‌شود.
وقتی کاری انجام می‌دهیم کارکردهای مختلفی برای آن به‌وجود می‌آید.
در حالت:
صورت کسر منفی می‌شود.
انواع کارکردها - ملموس و غیرملموس
یک‌سری کارکردها برای‌مان ملموس است و کارکردهایی هم داریم که برای‌مان ناملموس است. کارکردهای ملموس مواردی هستند که در آخر به «ریال» تبدیل می‌شوند. کارکردهای ناملموس مواردی هستند که به‌طور مستقیم قابلیت براورد ریالی و پولی ندارند.
به‌عنوان مثال وقتی می‌خواهیم پلی بسازیم محاسبه می‌کنیم که در طول دوره‌ی عمر این پل چقدر مصرف بنزین کاهش پیدا می‌کند. به‌عبارت دیگر پل کارکردی دارد؛ وگرنه نسبت به ساخت آن، اقدامی صورت نمی‌گیرد.
یکی از بزرگ‌ترین بحث‌هایی که در کشور مطرح آن است که نمایندگان برای آن‌که رأی بیاورند می‌روند در جایی که لازم نیست طرحی را اجرا می‌کنند. یک هزینه‌ای می‌شود ولی کارکردش کم یا صفر است. مثلا پلی در جایی احداث می‌کنند ولی روزی دو تا ماشین از روی آن رد می‌شود. به‌عبارت دیگر طرح توجیه ندارد. طرح توجیه ندارد به چه معناست؟ یعنی نمی‌ارزد. نمی‌ارزد یعنی چه؟ یعنی نسبت کارکرد به هزینه در آن، کوچک‌تر از یک است و نمی‌ارزد:
ارزش < 1
کارکردهای ناملموس را به‌طور مستقیم نمی‌توانیم ریالی بکنیم. مثلا اگر سازمانی به کارکنانش آموزش دهد «آموزش» کارکردی ناملموس است؛ همان دقیقه نمی‌توانیم آن را تبدیل به پول کنیم؛ به‌طور مستقیم پولی نمی‌شود.
کارکردهای ناملموس در کل ممکن است از کارکردهای ملموس ارزشمندتر باشد.
یکی از کارکردهای ناملموس، «صداقت» است؛ صداقت در زندگی، محیط کاری و اجتماع یک ارزش محسوب می‌شود و کارکرد دارد؛ این‌که بتوانیم بر روی حرف‌مان حساب کنیم. همین‌که بتوانیم روی حرف‌مان حساب کنیم لازم نخواهد بود هزاران احتمال را درنظر بگیریم؛ این‌که اگر این‌گونه همکارمان می‌گوید در ذهن‌مان تصور کنیم که شاید به‌گونه‌ای دیگر باشد.
ممکن است مجموع کارکردها یا همان ∑F - که در صورت کسر ارزش است - به‌عنوان «خیانت» یک ضدارزش باشد. به‌معنای از بین رفتن صداقت و اعتماد بین افراد است.
ارزش برابر است با نسبت مجموع کارکردها (∑F) به مجموع هزینه‌ها (∑C). یعنی نسبت مجموع کارکردها به مجموع هزینه‌ها در کاری که می‌خواهیم انجام دهیم. اگر بخواهیم این مطلب را باز کنیم باید بگوییم کاری که می‌خواهیم انجام دهیم ممکن است یک‌سری کارکردها و یک‌سری هزینه‌ها داشته باشد ... و در کارکردها ممکن است مواردی منفی و مواردی مثبت باشد.
ما به‌دنبال این امر هستیم که همیشه «ارزش» خیلی‌خیلی بزرگ‌تر از یک باشد:
یکی از دلایلی که در جلسه‌ی قبل درباره‌ی تولید ناخالص ملی (GDP) صحبت کردیم آن است که تولید ناخالص ملی (GDP) در کشور بیانگر این امر است که دنیا یاد گرفته است که خلق ارزش بکند.
اگر «ارزش» (Value) برابر یک هم باشد:

 

 

می‌گوییم: می‌ارزد.
اگر «ارزش» (Value) کوچک‌تر از یک یا حتی مساوی صفر باشد:
می‌گوییم: نمی‌ارزد.
البته اگر ارزش کوچک‌تر از صفر باشد:
بدین‌معنا است که ضدارزش ایجاد شده است. این‌که نمی‌ارزد بدین‌معناست که ضرر کرده‌ایم. چون وقت‌مان و انرژی‌مان را گذاشته‌ایم ولی چیزی که به‌دست آورده‌ایم از چیزی که گذاشته‌ایم کم‌تر است. در واقع با ضرر و زیان مواجه شده‌ایم.
گاهی‌اوقات وقتی بتوانیم خودمان را اداره کنیم بدین‌معنا که هزینه‌های‌مان با چیزهایی که به‌‌دست آورده‌ایم مساوی شود باز هم می‌ارزد. این حالت هم بد نیست؛ بالاخره توانسته‌ایم خودمان را اداره کنیم.
در رابطه‌ی ارزش:
هریک از F1، F2، F3 و ... ممکن است کارکرد ملموس یا کارکرد ناملموس باشند.
کارکرد ناملموس مثبت مثل: آموزش کارکنان شرکت و کارکرد ناملموس منفی مثل: سهل‌انگار بودن و بی‌دقتی کارکنان شرکت. امروز نشان نمی‌دهد ولی یک‌روز دیگر مشخص می‌شود؛ به‌عنوان مثال، بتن ریخته‌ایم و اشتباه کرده‌ایم و تبدیل به یک نقص می‌شود. یعنی به‌طور مستقیم خودش را نشان نمی‌دهد که کارکرد ایراد دارد؛ ولی جلوتر که می‌رویم تبدیل به یک نقص می‌شود.
پس ارزش و محاسبه‌ی آن را توضیح دادیم؛ اکنون می‌خواهیم وارد بحث «مهندسی ارزش» بشویم. «مهندسی ارزش» یک رویکرد سیستماتیک و ساختاریافته است؛ بدین‌معنا که اگر شرکتی بخواهد ارزش را پیاده‌سازی کند باید یک سیستم داشته باشد. چون همه با هم به‌صورت درهم‌تنیده در حال کار با یکدیگر هستند. ممکن است فردی در حال ایجاد ارزش است؛ در حالی که نفر کناری وی، ضدارزش ایجاد می‌کند. برایندش این‌گونه می‌شود که فردی که ارزش ایجاد می‌کند خسته می‌شود؛ چون فرد کناری‌اش اثر ارزش‌های ایجاد شده را از بین می‌برد. پس باید سیستم درست عمل بکند.
«مهندسی ارزش» برای تجزیه و تحلیل کارکرد است که می‌شود صورت کسر ... برای چه؟! برای کاستن هزینه‌های غیرضروری ... باید توجه کنیم هزینه‌ها را نباید کم کنیم بلکه باید صرف کنیم؛ بلکه باید هزینه‌های غیرضروری و اشتباه را حذف کنیم؛ زیرا کاری که داریم انجام می‌دهیم باید هزینه هم داشته باشد. ولی هزینه‌هایی که در رابطه‌ی محاسبه‌ی «ارزش» در مخرج کسر هستند بخشی ضروری هستند که باید متناسب با آن کارکردها صرف کنیم ... و برخی هزینه‌ها غیرضروری هستند. باید شناسایی کنیم کدام هزینه‌ها ضروری و کدام غیرضروری هستند. یعنی هزینه‌ها را کنترل کنیم.
بنابراین مهندسی ارزش منجر به صرفه‌جویی در هزینه، زمان و مواد و مصالح و پرهیز از دوباره‌کاری می‌شود.
یک انجمنی داریم به‌نام «انجمن مهندسی ارزش» که جناب جلال‌زاده، استاد من در یک دوره‌ی آموزشی بود و یک زمانی هم مدیریت انجمن مذکور را برعهده داشت. تحقیقات نشان داده است که «مهندسی ارزش» در بسیاری از موارد منجر به 30 درصد صرفه‌جویی در هزینه‌ها می‌شود.
مهندسی ارزش در پروژه‌های عمرانی در ایالات متحده‌ی امریکا بیش از 39 میلیارد دلار (3.5 هزار بیلیون تومان) صرفه‌جویی در پی داشته است. در کشوری مثل عربستان، دستور کار گذاشته است که در تمامی پروژه‌های نفتی باید «مهندسی ارزش» به‌کار رود؛ چون فرایند دارد و باید گام‌به‌گام انجام شود.
فواید مهندسی ارزش
از فواید «مهندسی ارزش» می‌توانیم به موارد ذیل اشاره کنیم:
  • پشتیبانی از تصمیم‌گیری‌ها
  • تربیت کارشناسان در زمینه‌ی مهندسی ارزش
  • دستیابی به صحت کار به‌عنوان نتیجه
  • بهبود بهره‌وری کار
  • کاهش ریسک پروژه
  • صرفه‌‌جویی در زمان پروژه
  • کارکرد پروژه به‌عنوان یک الزام
  • دستیابی به ارزش‌های بهتر در پروژه
  • ایجاد ایده‌ها‌ی نو و خلاقانه
  • کاهش هزینه‌های غیرضروری
  • کاهش اتلاف در منابع
  • کاهش هزینه‌های پروژه
پس اولا مفهوم «ارزش» را متوجه شدیم. «مهندسی ارزش» را فهمیدیم که باید سیستمی باشد؛ بدین‌معنا که اگر دو نفر کارشان را درست انجام دادند و یک نفر کارش را درست انجام ندهد ارزش کار آن دو نفر را هدر می‌دهد.
از طرف دیگر برای «مهندسی ارزش» همواره به‌دنبال «کاهش هزینه‌ها» و «افزایش کارکرد» هستیم.
در نمودار هزینه، زمان و ارزش (Cost, Time & Value)، این متغیرها در مراحل مختلف احداث اعم از موارد ذیل مدنظر قرار می‌گیرد:
  • «برنامه‌ریزی و تجزیه و تحلیل» (Planning and Analysis)
  • «طراحی شماتیک و نقشه‌کشی» (Schematic Design)
  • «توسعه‌ی طراحی» (Design Development)
  • «ترسیم کار» (Work Drawings)
  • «اسناد احداث» (Construction Documents)
  • «اجرای احداث» (Construction)
  • «بهره‌برداری و نگهداری» (Operation and Maintenance).
این خط را در نمودار هزینه، زمان و ارزش در نظر بگیریم؛ یک نقطه‌ی اجرا داریم. این نقطه، بهره‌برداری (Operation) است.
در نمودار مذکور، کارکرد یا آورده‌ی به‌دست آمده (Net Gain) در مراحل مختلف و هزینه‌های متفاوت نشان داده شده است؛ نقطه‌ای که بیش‌ترین کارکرد یا آورده‌ای به‌دست می‌آید را قبل از مرحله‌ی «اجرای احداث» (Construction) درنظر گرفته است. این امر بسیار قابل‌توجهی است که باید مدنظر قرار گیرد ...
و در مرحله‌ی اجرا، «مهندسی ارزش» با ضرر و اتلاف (Net Loss) همراه است. این امر بدین‌معناست که اگر بخواهیم چیزی را در مرحله‌ی «اجرای احداث» (Construction) تغییر دهیم حتما با اتلاف و ضرر همراه خواهد شد. بنابراین هرچه در مراحل قبل از «اجرای احداث» (Construction) به‌خصوص مرحله‌ی «برنامه‌ریزی و تجزیه و تحلیل» (Planning and Analysis) باشیم «مهندسی ارزش» با کارکرد بیش‌تری همراه خواهد شد.
هرچه از این مرحله جلوتر می‌رود به مرحله‌های «طراحی شماتیک و نقشه‌کشی» (Schematic Design)، «توسعه‌ی طراحی» (Design Development) و «ترسیم کار» (Work Drawings) می‌رسد ... در این‌جا قرارداد را کارفرما منعقد کرده است. به‌عنوان مثال، یک قرارداد احداث پل بوده است و نهایتا کار از کار گذشته است و کارفرما دیگر قرارداد با پیمانکار را منعقد کرده است.
این‌جا دیگر نقطه‌ای وجود دارد که نه دیگر می‌توانیم کارکرد یا آورده‌ی کلی (Net Gain) داشته باشیم و دیگر این‌که با اتلاف و ضرر (Net Loss) مواجه خواهیم شد. می‌گویند هر کارکرد یا آورده‌ای (Gain) با یک درد و زجر (Pain) همراه خواهد شد. از این نقطه به بعد با زجر و درد مواجه خواهیم شد.
الآن در پروژه‌های عمرانی کشور و در پروژه‌های شرکت فراسازه دج کاوان، پیش می‌رویم و اجرا می‌کنیم و بعد متوجه می‌شویم مثلا دیوار اشتباه بنا شده است. مجبور می‌شویم دیوار را خراب و دوباره بنا کنیم. در این‌جا با اتلاف و ضرر (Net Loss) مواجه می‌شویم؛ به‌عبارت دیگر داریم از دست می‌دهیم.
چرا می‌گویند در کشورهای اروپایی، دو سال فکر می‌کنند و یک‌سال اجرا می‌کنند؟! به‌خاطر آن‌که در آن دو سال می‌توانند «ارزش» ایجاد کنند.
فرض کنید برای ترافیک و عبور و مرور می‌خواهیم یک تقاطع غیرهمسطح ایجاد کنیم. مثلا یک پل می‌زنیم و براورد می‌کنیم 200 میلیارد باید هزینه کنیم. اگر در مرحله‌ی برنامه‌ریزی کسی بیاید و پیشنهاد دهد که به‌جای پل، یک زیرگذر احداث شود و در عین حال 100 میلیارد تومان هزینه به‌همراه داشته باشد در این‌صورت، 100 میلیارد تومان «ارزش» ایجاد خواهیم کرد. این یک حالت است.
ولی حالت بعدی آن است که برنامه‌ریزی می‌کنیم مراحل را طی می‌کنیم ولی قبل از مرحله‌ی انعقاد قرارداد [تنظیم «اسناد احداث» ](Construction Documents) و در زمانی قرار داریم که هنوز مناقصه نگذاشته‌ایم ... یک نفر می‌آید و پیشنهاد می‌دهد به‌جای پل، زیرگذر احداث شود. در این‌صورت با براورد هزینه‌ها متوجه می‌شویم آورده یا کارکرد (Net Gain) کم‌تری به‌دست خواهیم آورد.
اما وقتی قرارداد بستیم و فونداسیون پایه‌های پل هم اجرا شود چه اتفاقی می‌افتد؟! چقدر می‌توانیم برگردیم و زیرگذر بزنیم؟!
بنابراین بیاییم و نمودار هزینه، زمان و ارزش (Cost, Time & Value) را مدنظر قرار دهیم ... چیزی که در دنیا متداول است آن است که در مرحله‌ی «اجرای احداث» (Construction)، آورده یا کارکردی (Net Gain) نمی‌توانیم داشته باشیم.
بخشنامه‌ی 290 سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی از «مهندسی ارزش» مرحله‌ی «اجرای احداث» (Construction) سخن به‌میان آورده است. موضوع آن عبارت است از: «دستورالعمل مهندسی ارزش در دوره‌ی ساخت»؛ یعنی کل این بخشنامه که در آن، فرمولی ارائه شده است که فلان گزینه را از فلان گزینه کم می‌کنیم و ... در بند (ج) از «صرفه‌جویی در عملیات اجرایی (25 الی 45 درصد» سخن به‌میان آورده است و در بند (ح) از «پاداش پیمانکار از صرف‌جویی‌ها» صحبت کرده است. به‌عبارت دیگر می‌گوید وقتی پیمانکار بنا بوده است کاری را انجام دهد و دستخوش تغییر شده است و مقادیری به‌نفع دولت، صرفه‌جویی شده است 25 درصد از محل صرفه‌جویی به پیمانکار به‌عنوان پاداش تعلق می‌گیرد. بدین‌ترتیب تفاوت میزان صرفه‌جویی‌ها از پاداش پیمانکار، بند (ی) «جمع صرفه‌جویی‌های واقعی کارفرما» را تشکیل خواهد داد.
پس به این امر توجه کنیم حتی اگر بناست کار ساده‌ای نظیر دیوارکشی داشته باشیم قبلش هرچقدر فکر کنیم و در مرحله‌ی اولی یعنی دیوار کشیدن، وقت بگذاریم می‌توانیم آورده یا کارکرد (Net Gain) بیش‌تری به‌دست آوریم. بعضی‌اوقات ممکن است هزینه‌ی بیش‌تری صرف کنیم ولی افزایش کارکرد به‌حدی است که ارزش بیش‌تری به‌دست می‌آوریم.
به‌عنوان مثال در مرحله‌ی «طراحی شماتیک و نقشه‌کشی» (Schematic Design) می‌خواهیم آپارتمان 70 متری طراحی کنیم. کم فکر می‌کنیم و آپارتمانی یک‌خوابه طراحی می‌شود ... در حالی که اگر بیش‌تر فکر می‌کردیم ممکن بود آپارتمانی دوخوابه طراحی کنیم؛ یعنی کارکرد بیش‌تری را مدنظر قرار دهیم. درست است که تیغه‌ی بیش‌تر همراه با کلید و پریز، یک درب بیش‌تر طراحی می‌شود و یک‌سری هزینه‌ها بالا می‌رود ... ولی کارکرد هم افزایش می‌یابد ... ولی اگر دیوار کشیدیم و یک‌سری گچ و خاک انجام شد یک نفر پیدا شود و به ما پیشنهاد دهد به‌جای یک‌خوابه، دوخوابه درنظر گرفته شود و روش دوخوابه کردن را هم از وی یاد بگیریم اکنون باید دیوارها را خراب کنیم؛ لوله‌ها را جمع نماییم؛ به همان کارکرد ممکن است برسیم ولی هزینه (مخرج کسر ارزش) بالاتر می‌شود؛ به‌عبارت دیگر ارزش کم‌تری حاصل خواهد شد.
در پروژه‌های احداث می‌توان ادعا کرد که موارد پیشنهادی برای افزایش ارزش، الی ماشاء‌اله است. در شرکت ما هم زیاد مشاهده می‌شود. ولی در پروژه‌های دیگر هم وجود دارد. علت آن است که متأسفانه ارتقای فرهنگ سازمانی در کشور ما بالا نرفته است:
  • مهندسان خود را موظف نمی‌کنند که اول فکر کنند و بعد تصمیم بگیرند.
  • مصالح را مثل: بچه‌های خود و در امانت درنظر نمی‌گیریم. متأسفانه مصالح الی ماشاء‌اله در کشور ما با اتلاف مواجه می‌شود. همان‌گونه که با اتلاف بالای انرژی در کشورمان مواجه هستیم. در بنزین، گازوییل، برق، آب و گاز ... این در حالی است که دنیا با منابعش این‌گونه رفتار نمی‌کند. این‌قدر اتلاف نمی‌کند؛ این‌قدر هزینه‌ها را بالا نمی‌برد.
لذا هر کاری می‌خواهیم انجام دهیم قبل از انتخاب مقاطعه‌کار انجام دهیم. به‌عنوان مثال، اگر می‌خواهیم سنگ‌کار بگیریم نرویم قرارداد ببندیم و خودمان با او صرفا متری این‌قدر طی کنیم ... و وقتی وارد اجرا می‌شویم با این امر مواجه شویم که مثلا یک‌جایی را این‌گونه باید طراحی کنیم ... به‌طوری که مقاطعه‌کار در کل کار، این‌مقدار هزینه را اعلام می‌کند ولی برای این قسمت - که نیاز به طرح خاصی است - رقم بالایی طلب کند ... وقتی این اضافه درخواست از طرف مقاطعه‌کار را بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم سنگ برای‌مان متری فلان مقدار بیش‌تر هزینه دربر داشته است ... شاید به‌گونه‌ای هزینه بالا برود که از طرح اولیه‌‌ی قبل از اعمال «مهندسی ارزش» گران‌تر تمام شود.
در «نمودار تأثیر، هزینه و صرفه‌جویی»، منظور از مرحله‌ی «توسعه‌ی طراحی»، همان «اجرای طراحی» است. منحنی آبی رنگ، «صرفه‌جویی» است. در واقع نشان می‌دهد در هر مرحله از احداث، چقدر می‌توانیم صرفه‌جویی داشته باشیم. به‌عبارت دیگر در مرحله‌ی اجرا، خیلی کم می‌توانیم صرفه‌جویی کنیم.
در «نمودار کیفیت»، اگر اهرم‌ها را در ذهن‌مان درنظر بگیریم خوب است. اگر بخواهیم «کیفیتی» به‌دست آوریم:
  • اگر در مرحله‌ی برنامه‌ریزی (Planning) باشیم اهرم در فاصله‌ای از نقطه‌ی اتکا قرار دارد که با کوچک‌ترین فشار موجب افزایش کیفیت به‌میزان بالایی می‌شود.
  • هر چقدر به مرحله‌ی بعدی احداث می‌رسیم فشار بیش‌تری باید وارد کنیم تا همان کیفیت را به‌دست آوریم.
گام‌های اجرایی مهندسی ارزش
گام‌های اجرایی «مهندسی ارزش» عبارت‌اند از:
  • جمع‌اوری اطلاعات
  • تحلیل کارکرد
  • خلاقیت
  • ارزیابی
  • ارائه
  • توسعه.
با توجه به کمبود وقت، در مورد گام‌ها توضیح ارائه نمی‌کنیم و صرفا مطالعه می‌کنیم:
گام دوم از «مهندسی ارزش» عبارت است از: «تحلیل کارکرد» یعنی صورت کسر را مدنظر قرار می‌دهد.
ممکن است پلی داریم احداث می‌کنیم. در عین‌حال هزینه‌ی بیش‌تری صرف می‌کنیم و کارکرد بیش‌تری به‌دست می‌آوریم. عموما هزینه کردن زیاد موجب کاهش ارزش نمی‌شود بلکه بستگی به این امر دارد که چقدر کارکرد به‌دست می‌آوریم. تحلیل کارکرد با روش‌هایی از جمله: «تکنیک سیستم تجزیه و تحلیل کارکرد»(Function Analysis System Technique) (FAST) ممکن است تحقق یابد که با طرح پرسش‌هایی نظیر: چرا، چگونه و در چه زمانی انجام می‌شود تا «کارکرد محوری» (کارکرد مسیر بحرانی) به‌دست آید.
به‌عنوان مثال در پروژه‌ی زیاران و در ساخت شاه‌تیرها به‌کار می‌رود. این‌که کجا بسازیم؟ در محل احداث پروژه بسازیم یا در کارخانه ساخته شود؟ در مورد چرایی و چگونگی آن بحث می‌کنیم. آن‌قدر به پاسخ به این چراها و چگونگی‌ها ادامه می‌دهیم تا به کارکرد بیش‌تر و هزینه‌ی کم‌تر دست یابیم و در نتیجه‌ی ارزش بیش‌تری حاصل شود.
اما در گام سوم «مهندسی ارزش» یعنی «خلاقیت» و «نواوری» باید دقت داشته باشیم تا بتوانیم طرحی نو دراندازیم و یک فکری ارائه کنیم؛ هرچند این فکر، کوچک باشد. یکی از روش‌ها در «خلاقیت» همان «طوفان ذهنی» (Brainstorming) است که بارها توصیه کرده‌ام که دایما در پروژه‌ها دور هم جمع شویم و در مورد یک موضوع با هم حرف بزنیم ... متأسفانه کسی جلسه‌ای نمی‌گذارد.
یک سخنرانی‌ای مقام معظم رهبری در یک‌ماه پیش در مورد ابتکار و نواوری فرمودند که صحبت‌های خوبی بود: «ابتکار و نواوری، پایان ندارد. البته نواوری به‌معنی توانایی ساخت یا تکمیل کارهای دیگران نیست بلکه باید سراغ کارهای انجام‌نشده و بالفعل کردن امکانات شناخته‌نشده در طبیعت رفت. پیشرفت واقعی در گرو نواوری و به‌کارگیری نیروهای جوان، مؤمن، انقلابی، دانشمند، توانمند و با استعداد است» (سخنان مقام معظم رهبری در دیدار دانشمندان، متخصصان و مسؤولان صنعت دفاعی کشور، 23 بهمن 1403).
افزایش کارکرد و کاهش هزینه، راهکارهای خلاقانه و نواورانه
خط قرمز نمایانگر منحنی «هزینه» است. خط سبز، «کارکرد» است؛ هرچقدر «کارکرد» را بالا ببریم و «هزینه» پایین بیاید «ارزش» (خط نارنجی) بالا می‌رود. به‌عبارت دیگر، افزایش «کارکرد» و کاهش «هزینه».
خط قرمز نمایانگر منحنی «هزینه» است. خط سبز، «کارکرد» است؛ هرچقدر «کارکرد» را بالا ببریم و «هزینه» پایین بیاید «ارزش» (خط نارنجی) بالا می‌رود. به‌عبارت دیگر، افزایش «کارکرد» و کاهش «هزینه».
کارکارگاهی‌ای را آماده کرده بودیم که برگه‌هایی را در اختیار بچه‌ها قرار دهیم تا تکمیل کنیم منتها از لحاظ زمانی و کمبود وقت نمی‌رسیم انجام دهیم. می‌خواستیم عواملی را تعیین کنیم که در پروژه‌ها و کارگاه‌ها باعث کاهش هزینه می‌شود در قالب تیم‌های دو نفره بنویسیم. حالا می‌دهیم تا بنویسید و برای ما بفرستید.
در گام ارزیابی، گزینه‌های پیشنهادی در مرحله‌ی قبل (گام خلاقیت)، مورد بررسی و در نهایت گزینه‌ی مناسب‌تر انتخاب می‌شود.
در گام توسعه، میزان بهبود گزینه‌ی انتخابی نسبت به طرح اولیه محاسبه می‌شود.
در گام ارائه، یک طرح منسجم با استفاده از راه‌حل انتخابی، شکل می‌گیرد و به‌صورت مکتوب یا شفاهی ارائه می‌شود.
در این اسلایدها از «تکنیک سیستم تجزیه و تحلیل کارکرد»(Function Analysis System Technique) (FAST) درگام دوم «مهندسی ارزش» صحبت کرده‌ایم. در این تکنیک دایما از خود سؤال‌هایی نظیر: «چرا؟»، «چگونه؟» و «چه زمانی؟» را مطرح می‌کنیم و بدان پاسخ می‌گوییم ... تا این‌که لپ مطلب را پیدا می‌کنیم. یعنی وقتی این‌کار را انجام دهیم «بیش‌ترین کارکرد» را با «کم‌ترین هزینه» به‌دست می‌آوریم.
عوامل کاهنده‌ و افزاینده‌ی هزینه در پروژه‌های احداث
عوامل کاهنده‌ و افزاینده‌ی هزینه در پروژه‌های احداث را از منظر شرکت‌های پیمانکاری ذکر کرده‌ام؛ یک‌بار با هم بخوانیم:
  • مطالعه نکردن نقشه‌ها و ایجاد دوباره‌کاری‌ها و چندباره کاری‌ها
  • مشخص نبودن روش اجرا
    حتی اگر بناست با چند کامیون، خاک را جابه‌جا کنیم باید مشخص کنیم به چند کارگرو چند فرغون و ... نیاز داریم.
  • برنامه‌ریزی اجرایی ضعیف
    برای این کار، برنامه داشته باشیم؛ وگرنه با قیمت بالای هزینه‌ی کارگری ممکن است با دو برابر هزینه این کار را انجام دهیم.
  • مدیریت ضعیف قراردادی با مقاطعه‌کاران
  • تأخیر در اجرای پروژه‌ها
  • افزایش انواع گوناگون بالاسری دفتر مرکزی و بالاسری کار
  • مواجهه با تورم در اجرای پروژه
  • خرید مصالح بی‌کیفیت و نامناسب
  • براورد اشتباه مصالح برای خرید
  • ایجاد ضایعات و پرت نامتعارف
  • برنامه‌ریزی ضعیف در استفاده از ماشین‌الات و ابزارالات شرکت
  • نگهداری نامناسب از ماشین‌الات و ابزارالات شرکت
  • صرفه‌جویی نکردن در اقلام مصرفی بالاسری نظیر: کاغذ
  • سرقت از کارگاه
  • اتلاف انرژی
  • کیفیت مازاد بر قرارداد
    این‌جا بناست ملات با سیمان با عیار 200 بسازیم حواس‌مان نیست کارگر از سیمان با عیار 300 استفاده می‌کند. در این‌صورت، 100 تا را از دست می‌دهیم.
  • بهره‌وری کم نیروی انسانی
  • استفاده از نیروی انسانی غیرماهر و غیرفنی
    بارها همین مسأله در پروژه‌ها هزینه‌زا شده است.
  • عدم نظارت دقیق بر اجرای کار
    نیروی مهندس ما، ماهر هم هست نمی‌رود بالای سر کار و کار را کنترل کند.
  • عدم توجه به رعایت مسائل ایمنی
  • عدم تمرکز و بی‌دقتی نیروی انسانی در اجرا
  • کار کردن جزیره‌ای تیم پروژه و عدم انسجام در انجام فعالیت‌ها
  • عدم ارتباط صحیح با دستگاه نظارت پروژه
  • عدم به‌دست آوردن رضایت کارفرما
  • درست انبار نکردن مصالح
  • از دست دادن زمان
    که یکی از مهم‌ترین عوامل افزاینده‌ی «هزینه» در پروژه‌ها است.
این‌ها 23 الی 24 مورد بود ولی تا 100 مورد هم به‌عنوان عوامل افزاینده‌ی «هزینه» می‌توان ذکر کرد.
مهم‌ترین عوامل افزایش هزینه‌ی پروژه‌های احداث در کشورهای مختلف از نگاه دولت ذکر شده است. مثلا در افریقای جنوبی سه عامل اصلی افزایش «هزینه‌ها» عبارت‌اند از:
  • تخمین غلط مصالح
  • فقدان نیروی کار ماهر
  • تأخیر در تنظیم قراردادها از سوی کارفرما.
مثلا در پاکستان سه عامل اصلی افزایش «هزینه‌ها» در پروژه‌های عمرانی عبارت‌اند از:
  • طراحی غلط
  • شناسایی ناکافی و اشتباه از سایت
  • رویکردهای سیاسی
    رویکردها و تنش‌های سیاسی در پاکستان زیاد است.
موردکاوی مهندسی ارزش؛ یک مسأله‌ی اجتماعی به‌نام نذر
به داستانی در مورد نذر، اول جلسه اشاره کردم. شاید از هر کسی سؤال کنیم نذر خوب است در جواب ممکن است بگوید یک ارزش است. با فرمول ارزش، پنج هیأت را که نذری می‌دهند درنظر می‌گیریم و خیلی سطحی و جزوی مقایسه می‌کنیم؛ در حالی که برای هریک از هیأت‌ها می‌‌توانیم با فرمول دقیقی بنویسیم و ارزش را محاسبه کنیم؛ حتی ممکن است به این نتیجه برسیم که موکبی به‌جای ایجاد ارزش در حال ایجاد ضدارزش است و بنابراین باید جمع شود. البته بحث غرض شخصی مطرح نیست بلکه با درنظر گرفتن یک‌سری ویژگی‌ها و شاخص‌ها محاسبه می‌زنیم و گزارش می‌دهیم کاری که یک هیأت در نذری دادن انجام می‌دهد میزان ارزش‌اش مثلا منفی 53 است و لذا اگر بساط نذری دادن را جمع کند بهتر است از این‌که باشد.
این همان پنج هیأت مذهبی است که از شش منظر مقایسه شده‌اند:
  • کارکرد
  • هزینه
  • میزان احتمال حیف و میل
  • طبقه‌ی مخاطبان
  • محل توزیع
  • کیفیت پخت.
هیأت اول، نذری می‌دهد که خیلی خوشمزه است؛ داخل حسینیه و برای هیأتی‌های خودش نذر می‌دهد. به هیچ‌کس بیرونی نمی‌دهد.
هیأت دوم، آش با کیفیت خیلی پایین می‌دهد؛ یعنی یا آشپز خیلی وارد نیست یا از مصالح خوبی استفاده نکرده است. داخل حسینیه و چند تا همسایه نذری را توزیع می‌کند ولی آن‌قدر بد می‌پزد که عملا مصالح را دور می‌ریزد به‌گونه‌ای که همه‌، نذر را نمی‌خورند بلکه دم درب می‌گذارند. مشاهده کرده‌ام که هیأتی این‌گونه نذری داده بود به‌‌طوری که مردم نذری‌ها را روی جدول رها کرده بودند.
هیأت سوم، آش با کیفیت خیلی پایین می‌دهد. موکبی در محل پر رفت و آمد برپا کرده است و آش را بین عموم مردم توزیع می‌کند.
هیأت چهارم، آش با کیفیت بالا در موکب در محل پر رفت و آمد و در میان عموم مردم توزیع می‌کند.
هیأت پنجم، آش با کیفیت بالا در درب منزل مخاطب ارائه می‌کند که مخاطبان‌اش نیازمندان واقعی هستند؛ یعنی افرادی که به آش احتیاج دارند.
این پنج هیأت را از لحاظ ارزش مقایسه کرده‌ایم.

 

این وضعیت هیأت‌شماره‌ی یک (نذری باکیفیت، در داخل حسینیه برای عزاداران) است.

 

فرض می‌کنیم مخاطبان 1000 نفر هستند و برای هر نفر، نیم کیلو آش باکیفیت درنظر گرفته می‌شود. بنابراین 500 کیلوگرم آش بایدپخته شود. هزینه‌ی آش برای هر نفر، 20.000 تومان می‌شود. لذا هزینه‌ی کلی 20 میلیون می‌شود. آش باکیفیت داده‌اند لذا اگر می‌خواستند از بیرون آش را بخرند 60 میلیون پول باید می‌دادند. پس ارزش کار هیأت شماره‌ی یک، حاصل تقسیم 60 میلیون بر 20 میلیون خواهد بود؛ یعنی: 3+ یعنی سه برابر؛ به‌عبارت دیگر: 300 درصد.
پس تکلیف ارزش برای هیأت شماره‌ی یک مشخص شد. اما در این هیأت، فقرا مدنظر قرار نگرفته‌اند. فقرا ناظر دادن نذری از کسی به شخصی دیگر هستند.
هیأت شماره‌ی دو، آش با کیفیت پایین می‌پزند؛ لذا 90 درصد حیف و میل می‌شود. همه آش‌ها را می‌گیرند و سر کوچه می‌‌گذارند؛ هیچ‌کس کامل نمی‌خورد؛ وقتی یک قاشق می‌‌خورند می‌بینند به‌درد نمی‌خورد. چه اتفاقی می‌افتد. البته هزینه یک مقدار پایین آمده است. به‌‌جای 20 میلیون، 15 میلیون هزینه شده است. ولی کارکرد اندازه‌ی شش میلیون است چون تنها 10 درصد خورده شده است. پس ارزش در این کار نزدیک صفر است. یعنی نمی‌ارزد غذای نذری داده شود.
هیأت شماره‌ی سه، آش با کیفیت خیلی پایین را در موکب و محل پر رفت و آمد توزیع می‌کند. 90 درصد حیف و میل می‌‌شود. وقت مردم هم گرفته می‌شود. چون محل توزیع، جای شلوغ و پر رفت و آمد بوده و راه مردم بسته شده است. بنزین دارد مصرف می‌شود. ممکن است مریضی در آن مسیر بوده است ... کارکردهایی که در صورت کسر ارزش به‌دست آورده‌ایم F1، F2، F3 را که جمع می‌بندیم با یک‌سری کارکردهای منفی مواجه شده‌ایم. درست است که آش دست مردم داده‌اند ولی یک‌سری کارکرد منفی هم در صورت کسر ایجاد کرده‌اند.
فرض کنید وقت 200 نفر گرفته شده است و 440 میلیون تومان می‌ارزد و لذا به‌عنوان کارکرد منفی منظور شده است. در این حالت به کارکرد منفی می‌رسیم. غذایی که داده شده است با توجه به وقتی که ضایع شده است مجموع کارکرد 36- میلیون تومان شده است ... و در نهایت ارزش به‌میزان 2.4- می‌رسد؛ به‌عبارت دیگر با ضدارزش مواجه هستیم. آش با کیفیت بسیار پایین داشته‌ایم و به‌درد نمی‌خورد و هیچ‌‌کس نمی‌خورد و راه مردم هم بسته شده است؛ بنزین هم مصرف شده است.
اگر یادتان باشد کارکردها در صورت کسر ارزش به دو دسته‌ی ملموس و ناملموس طبقه‌بندی می‌شد. کارکرد ناملموس اگر برای ریا باشد با توجه به آیه‌ای که به آن اشاره می‌کند اصلا مورد قبول واقع نمی‌شود. آش داده شده است با ریا همراه بوده است و مورد قبول هم واقع نشده است! می‌توان کار علمی انجام داد و انواع کارکردهای ناملموس منفی آن را اضافه کرد. بدین‌ترتیب کار یک هیأت را ارزیابی نمود.
به‌هر حال ارزش نذری دادن توسط هیأت شماره‌ی سه به‌شکلی ساده، 2.4- محاسبه شد.
هیأت شماره‌ی چهار، آش با کیفیت بالا داده است. ولی آش در موکب و محل پر رفت و آمد توزیع شده است. لذا راه مردم بسته شده است. در این حالت به کارکرد «یک» رسیده‌ایم. 20 میلیون تومان هزینه کرده است؛ 60 میلیون کارکرد ایجاد کرده است؛ 40 میلیون تومان برای مردم مزاحمت ایجاد کرده است. کارکرد مجموع 20 میلیون تومان شده است. لذا کارکرد برابر یک محاسبه شده است.
حاصل تقسیم 20 میلیون بر 20 میلیون برابر ارزش یک خواهد شد. در عوض، آش خوبی به مردم داده شده است. خدا پدرش را بیامرزد!
هیأت شماره‌ی پنج، آش با کیفیتی را پخته است؛ درب منزل نیازمند و مخاطب اصلی تحویل داده است. با پاداش هفتصد برابری مواجه شده است. طبق آیه‌ی قرآن که تشبیه کرده است به هفت شاخه که در هر شاخه، یکصد برابر می‌شود؛ لذا هفتصد برابر می‌شود. انشاءاله با نیت خالص این نذر را داده است. لذا ارزش این کار، 3.400+ شده است.
این یک مثالی بود که همه‌ی ما درگیر آن بوده‌ایم و از آن ناراحت هستیم ولی نمی‌دانیم از کجا ضربه خورده‌ایم. از این‌که صورت کسر ارزش، منفی است که در نتیجه‌ی جمع شدن کارکردهای منفی است. در واقع ارزش در حال تبدیل شدن به ضدارزش است. متأسفانه در پروژه‌های ما ممکن است اتفاق بیافتد. می‌خواهیم ارزشی خلق کنیم ولی به ضدارزش تبدیل می‌شود. کاری می‌کنیم که نمی‌ارزد. کار انجام می‌دهیم ولی داریم کار را ضایع می‌کنیم. پس این مفاهیم در ذهن‌مان باشد: می‌ارزد؛ نمی‌ارزد؛ ضدارزش است.
مهندسی ارزش - موردکاوی‌ یکی از پروژه‌های شرکت - زیرگذر گمنام، کارگر
پروژه‌ای در تقاطع گمنام، کارگر داشتیم که طراحی شده بود و در شرکت خودمان پیش آمد. طرحی غیرعمرانی بود و یک چراغ سه‌زمانه در این تقاطع وجود داشت. یعنی وقتی چراغ یک مسیر سبز می‌شد دو مسیر دیگر قرمز می‌شد. بنابراین ترافیک آن تا میدان گل‌ها پس می‌زد. از آن‌طرف روی پل گیشا همیشه ترافیک بود. غرض آن بود که یک تقاطع غیرهمسطح احداث شود. در مناقصه برنده شدیم و رفتیم این‌کار را انجام دهیم.
وقتی نقشه‌ها را دیدیم با وجود معارض متوجه شدیم کارکرد آن ناقص است. زیرا فقط یک لاین در زیرگذر شرق به غرب درنظر گرفته شده بود ... و کسانی که می‌خواستند از غرب به شرق بروند باید از جلوی بیمارستان شریعتی دور می‌زدند. جلوی بیمارستان هم همیشه ترافیک بود. بنابراین کارکردی نداشت.
ما آمدیم توضیح دادیم که طرح غلط است. کارفرما و مشاو مدعی بودند طرح در سازمان مشاور شهرداری تهران تأیید شده است. می‌گفتند: «شما چه کار دارید شما پیمانکار هستید کارتان را انجام دهید!»
تا کار به آن‌جا رسید که گفتیم این‌کار را انجام نمی‌دهیم. ما قبل از این‌که پیمانکار باشیم مهندس هستیم. طرح غلط را اجرا نمی‌کنیم و ایستادگی کردیم. هدف‌مان این بود که کار اشتباه انجام نشود. درست است که در مرحله‌ی اجرا، آورده‌ای (Net Gain) وجود ندارد و درد است و از دست دادن است اما باز هم بهتر بود که این‌گونه اجرا نمی‌شد.
اگر می‌گوییم ارزش برابر است با نسبت کارکرد به هزینه، با فرض M به‌عنوان کارکرد و N به‌عنوان هزینه، ارزش این‌گونه محاسبه خواهد شد:
به‌هر حال مطابق نقشه‌ی قبلی و احداث زیرگذر با یک‌ لاین، ارزشی در حال ایجاد بود. ولی وقتی زیرگذر با دو لاین ایجاد می‌شد کارکرد دو برابر می‌شد یعنی: 2M ... در حالی که همه می‌دانند در بحث ترافیک، وقتی زیرگذری کامل می‌شود کارکرد بیش از دو برابر خواهد بود.
ما استدلال کردیم در دو لاین کردن زیرگذر، هزینه‌ها دو برابر نخواهد شد. احداث سازه‌نگهبان چه یک لاین چه دو لاین و ایجاد هندریل‌ها برای نیافتادن ماشین‌ها در داخل گود، دو برابر نمی‌شود بلکه حدودا یک و نیم برابر خواهد شد. پس در رابطه‌ی ارزش، عملا صورت کسر دو برابر می‌شود ولی مخرج کسر دو برابر نمی‌شود که به‌همان ارزش برسیم؛ به یک ارزش بهتری دست می‌یابیم.
بدین‌ترتیب طرح پیشنهادی ما تصویب شد. بنابراین دو لاین شدن زیرگذر گمنام، کارگر به‌خاطر ایستادگی ما بود. طرح برداشته شدن پل گیشا و احداث زیرگذر در امتداد این طرح هم امکان‌پذیر شد. وگرنه اگر زیرگذر یک لاین داشت این طرح هم ناقص می‌شد. بنابراین وسایل نقلیه وقتی از زیرگذر گمنام، کارگر خارج می‌شوند با زیرگذر چمران عبور می‌کنند.
پس دقت کنیم در چه نقطه‌ای واقع شده‌ایم و به‌عنوان یک مهندس در درجه‌ی اول به مسأله نظر بیافکنیم. کسی که مهندس نیست ممکن است نسبت به این مسأله احساس وظیفه نکند بلکه در حد حیطه‌ی فکری خودش می‌تواند خلق ارزش کند. حتی ممکن است یک پیرزنی در منزل خودش باشد می‌تواند در حد خودش خلق ارزش کند. ولی ما کارمان مهندسی است. آن خانمی که در منزل است ممکن است در حد 10 میلیون تومان خلق ارزش کند. ولی به‌دست ما ممکن است میلیاردها عدد تغییر ایجاد شود. اگر تکنیک «مهندسی ارزش» را یاد نگیریم و اگر به این نسبت فکر نکنیم که به‌ازای هزینه‌ای که می‌‌کنیم داریم چه کارکردی به‌دست می‌آوریم نباید به چیزی دست بزنیم. زیرا داریم به مملکت خیانت می‌کنیم.
انشاء‌‌اله که بتوانیم از این مفاهیم علمی - که در دنیای امروز بر روی آن کار و نهادینه شده است - بهره ببریم که متأسفانه از آن بهره نمی‌بریم. همان‌چیزی که در قدیم از آن برخوردار بودیم و انسان‌های مقتصدی بودیم از دست دادیم. حتی با جوک و خنده از ما گرفتند. ارزش‌هایی که در جامعه وجود داشت با جوک و خنده از ما گرفتند. ولی خودشان در حال تولید محتوا برای خلق ارزش بودند. عقب‌ماندگی‌ها در یک کشور چگونه اتفاق می‌افتد؟! این‌که ارزش‌هایی در فرهنگ جامعه وجود داشته باشد به‌گونه‌ای آهسته‌آهسته از جامعه بگیرند؛ به‌گونه‌ای که افراد جامعه متوجه نشوند.
ولی خود کشورهایی که خود را توسعه‌یافته می‌انگارند نظیر: کشورهای دی‌هشت (D8)، آن زمان‌هایی که ما از چیزهایی برخورددار بودیم از آن‌چیزها برخوردار نبودند. ولی رفتند کار کردند و تولید محتوا کردند مدون نمودند تبدیل به مقاله کردند و دارند به خود ما یاد می‌دهند.
پس به این امر دقت داشته باشیم. به‌گونه‌ای که بتوانیم در هر جایی اعم از: خانه یا محیط کار هستیم به مسأله‌ی خلق ارزش فکر کنیم. روزی برسد خام‌فروشی نکنیم بلکه صد برابر ارزش‌افزوده ایجاد کنیم بعد بفروشیم. تا بتوانیم نسبت کارکرد به هزینه یا ارزش را زیاد کنیم و بدین‌وسیله تولید ناخالص ملی (GDP) را - که در جلسه‌ی قبلی توضیح دادیم - بالا برود.
از این‌که سرتان را درد آوردم عذرخواهی می‌کنم. انشاء‌اله قابل باشیم و در کنارتان حضور داشته باشیم و این مسیری را که شروع شده و در حال تداوم است را با هم پیش ببریم.
گردهمایی‌ها
  • گردهمایی یازدهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی یازدهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های فرهنگسرای اندیشه - 10 اسفند 1403
     
  • گردهمایی دهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی دهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    مجتمع خدمات رفاهي نور، سالن همايش آفتاب - 28 آذر 1403
     
  • گردهمایی نهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی نهم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های فرهنگسرای اندیشه - 26 شهریور 1403
     
  • گردهمایی هشتم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی هشتم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران - سی‌ام خرداد 1403
     
  • گردهمایی هفتم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی هفتم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های فرهنگسرای اندیشه - 19 اسفند 1402
     
  • گردهمایی‌ششم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    گردهمایی ششم کارکنان شرکت فراسازه دج کاوان
    سالن همایش‌های فرهنگسرای اندیشه - 18 دی 1402